عاشورا و بحران سنت ، دکتر داود فیرحی

Описание к видео عاشورا و بحران سنت ، دکتر داود فیرحی

سخنرانی عاشورا و بحران سنت ، دکتر داود فیرحی ، محرم ۱۳۹۸
دكتر فيرحي: بحث بنده درباره عاشورا و بحران سنت است. كتاب و سنت، معيار اعتقادي و حجت رفتاري مسلمانان است. مي توان گفت سنت، توضيح دهنده و تبيين كننده قرآن است.

منظور از سنت، سيره و رفتار پيامبر است.
سنت در حوزه عبادات موثر است اما در حوزه حكمراني تعيين كننده است، علت آن هم پيچيدگي حكومت داري است.

پيامبر ظرف دهسال از هجرت، اكثريت قبايل و مناطق حجاز را به عضويت جامعه اسلامي درآورد. ١٣٢ قرارداد با قبايل بست و در هيچ يك از این قراردادها، اصراري بر مسلمان شدن قبايل نداشت؛ حتي مشركان هم طرف برخی قراردادها بودند،بی هیچ شرط و اصراری بر مسلمان شدنشان.

زيباترين اين قراردادها، قرارداد طائف است كه الزامي به اسلام ندارد و حتي مسئوليت خسارات را هم برعهده گرفت كه موجب شد دولت طحامه، رياض فعلي متحد پيامبر شد و به ساحل خليج فارس رسيد.

اين سنت اسلام بود و صحابه طبيعتا بايد پاسدار اين سنت و راوي آن به ديگر مردمي باشند كه پيامبر را مستقيما درك نكرده بودند.

حدیث، دانش معيار در صدر اسلام بود و هنوز فقه به عنوان دانش پيچيده متولد نشده بود.

بتدريج دولت اسلامي، دچار انحنا شد و يكي از علل آن انتقال از ماليات مردمي ناشي از رانت غنيمتهاي جنگي بود.

در دهه دوم پس از هجرت، دو امپراتوري در برابر اسلام شكست خورد و ثروت آنان وارد حكومت شد.

برخلاف دوره پيامبر كه بيت المال بصورت مساوي تقسيم مي شد، در اين دوره ثروت بر اساس دو معيار نزديكي به قريش و سابقه اسلام آوردن تقسيم شد و فرضا يك قريشي كه سال سوم بعثت اسلام آورده بود، دهها برابر يك عراقي كه سال ١٣ هجري مسلمان شده بود سهم مي گرفت.

صحابي سهام خود را تبديل به املاك كردند و پول آن را از سهم خود از بيت المال به دولت پرداخت كردند و مجددا بيشتر اين پول از خزانه به صحابه رسيد و يك چرخه تبعيض آميز شكل گرفت.

بتدريج اين شكاف طبقاتي افزايش يافت.
معاويه متوجه اين شكاف عميق بين سنت و وضع موجود شد و تصميم گرفت براي حل اين معضل، در سنت تحريف ايجاد كند و براي جامعه جديد تئوري ايجاد كند.

مثلا براي ايجاد مشروعيت مركزيت حكومت در شام، رواياتي از پيامبر جعل شد و بخشي از صحابه با وعده و وعيد به شام منتقل شدند.

معاويه سال چهل هجري را بعنوان سال وحدت اعلام كرد و صحابه تدريجا وحدت را به اصالت ترجيح دادند و مردم را قانع كردند كه بازگشت حكومت به اهل بيت يعني شروع اختلاف و درگيري، پس بهتر است كه جانشين حكومت توسط معاويه تعيين شود.

روايتي از پيامبر جعل شد كه احتمال مي دادم معاويه، نبي بعد از من باشد؛
بنابراين براي حفظ وحدت بايد به عملكرد صحابه بجاي پيامبر بازگشت.

دو گفتمان شكل مي گيرد؛ يكي، «سنت پيامبر» و دیگری، «سنت برساخته»، يعني سنتی كه صحابه در شام جعل كرده اند.

روايتي است از امام حسين كه اگر سنت پيامبر را رها كنيم، از اسلام فقط نامي مي ماند، مسلمان مي ماند اما مسلماني نمي ماند.

امام علي در نهج البلاغه مي فرمايد: سنت، عيار بقاي امت است.

ظلم بزرگ آنجاست كه مفهوم اسلام و ايمان تحريف مي شود و تشخيص بين سنت اصيل و سنت برساخته برای جامعه دشوار مي شود، اين بحران سنت است.

مي فرمايند: سنتها چراغند و بدعتها شبه چراغند و تشخيص ميان اين دو براي مردم سخت است. سنت است كه جانمايه وحدت مردم است، سنتي ايجاد نكنيد كه به سنت پيامبر آسيب بزند.با خوارج با قرآن بحث نكنيد، با سنت پيامبر بحث كنيد، چون سنت شفاف و روشن است اما قران قابل تفسير است.

البته بعد از دوران امام علي، سنت هم شفافيتش را از دست داد و صحابه كه بايد معيار مي بودند، خودشان مبلغ و مبدع سنت بدلي شدند.

حضرت امام حسين به علما مي فرمايد: شما بايد معتمد مردم در حوزه دين مرجع مي بوديد اما مرجعيت خود را از دست داديد چون سنت را دستكاري كرديد و ديگر خود هم نمي توانيد حقيقت را تشخيص دهيد و سنت را آشفته كرديد.

در تعارض بين سنت پيامبر و سنت برساخته كه به دنبال وحدت بود، به جامعه يك دو راهي را پيشنهاد كردند كه «بين حفظ اسلام كه با وحدت مي ماند و حفظ نوه پيامبر كدام را انتخاب كنيم؟»

طبيعي است عوام، مي گويند اسلام را حفظ كنيد ولو به قيمت كشتن فرزند پيامبر. چرا كه حسين عاق خليفه است و خليفه معيار وحدت. حسین دارد وحدت را خدشه دار مي كند و بهمين خاطر ابن زياد به عمرسعد مي نويسد، حسين را بكشيد و بر استخوانهايش اسب بدوانيد، چون او باعث تفرقه در جامعه مسلمين است.
https://www.isna.ir/news/98062009826/
http://www.ion.ir/news/499890/%D8%B9%...

Комментарии

Информация по комментариям в разработке