ناگفته‌هایی از زندگی دکتر علی شریعتی، او کفش هم نداشت!

Описание к видео ناگفته‌هایی از زندگی دکتر علی شریعتی، او کفش هم نداشت!

🔹راوی مهدی حکیمی، از مبارزین انقلابی مشهد و دوست #دکتر_شریعتی

[تمام عمر فکری و اعتقادی‌ام] همه در ایمان به مکتب علی و عشق به خاندان عزیز پیغمبر و تعهد در برابر نهضت آزادکننده و عدالتخواه تشیع انقلابی [گذشته است]

این چند خط جزو دست نوشته های #دکتر_علی_شریعتی بود. کسی که نقشش در تغذیه فکری مبارزین #انقلاب_اسلامی غیر قابل انکاره.

#اسلام از نظر #شریعتی، فقط شامل وجوه فرهنگی و مجموعه علوم اسلامی از قبیل کلام، فقه و فلسفه نمیشه، بلکه شریعتی باور داشت رسالت اصلی #دین، آزادی، برابری، نجات توده‌ها و عزت‌بخشیدن به مستضعفانه.

برای همین در سخنرانی‌های جذاب خودش توی #حسینیه_ارشاد و یا در دانشگاه‌های تهران، شیراز و آبادان و همچنین با نگارش کتاب های مختلف تلاش می کرد که برداشت های خودش از اسلام رو به نسل جوون منتقل کنه.

پرویز خرسند از نزدیکان دکتر شریعتی تعریف می‌کرد:

"نخستین جلسه درس اسلام‌شناسی را به یاد دارم. دکتر در مقدمه درس گفت: من فرصت زیادی ندارم! برایم خیلی عجیب بود. شاید هیچ‌کس نفهمید دکتر چه می‌گوید. کسی نفهمید که شاید منظور دکتر اشاره به عمر کوتاهش باشد، زیرا دکتر جوان بود. شاداب و سرحال می‌نمود. بعید به نظر می‌رسید که به مرگ فکر کند. خیلی‌ها برداشت سیاسی کردند. یعنی شاید نگذارند در دانشگاه تدریس کنم، شاید دستگیرم کنند، شاید زندانی شوم و از این جور برداشت‌ها.

اما او جدی بود. در ادامه گفت: اگر گاهی به جای دو ساعت چهار ساعت درس می‌دهم و شما را خسته می‌کنم. ناراحت نشوید، زیرا فرصت کوتاه است و من باید سخنم را تمام کنم. شاید فرصتی دیگر پیش نیاید تا شما را ببینم.

در جلسه امتحان، بعضی از دانشجویان نقد‌های تندی بر سخنان دکتر نوشته بودند و انتظار واکنش منفی داشتند. اما دکتر نمره آنان را کامل داده بود که برایشان تعجب‌آور بود. او نمی‌خواست دیگران را هم‌فکر خود بار بیاورد. دوست می‌داشت دانشجویانش اهل فکر و اندیشه و آگاهی باشند و فقط بفهمند. همین برایش مهم بود."

Комментарии

Информация по комментариям в разработке