رضا جعفری غزل دیشب صنمی Reza Jafari

Описание к видео رضا جعفری غزل دیشب صنمی Reza Jafari

ديشب صنمي به غمزه مدهوشم كرد

دستم بگرفت و حلقه در گوشم كرد

فرياد زدم كه نامسلمان گوشم

لب بر لب من نهاد و خاموشم كرد

هيچ دلداري چويارم حسن روز افزون ندارد

حسن روز افزون يارم را مه گردون ندارد

آسمون تا چند مينازي به خود از بهر ماهت

عارض ماه تو خط و خال گندمگون ندارد

تيغ ابرو را بكش با خاك و خون آغشته ام كن

هر كه پرسيدت بگو اين كشته من خون ندارد

شكوه تو ميبرم در مجلس شوراي ملي

گويم اين ترك خطا آگاهي از قانون ندارد

هر چه ميخواهي بكن بامن تو اي طناز ناز

تا نگويد كس كه اين ليلي چرا مجنون ندارد

عاشقي درد است در قلب هر كس راه پيمود

آنقدر دانم علاجش پير افلاطون ندارد

دوستان عاشقم و عاشق زارم چه كنم

چاره صبر است ولي صبر ندارم چه كنم

Комментарии

Информация по комментариям в разработке