آموزش برای نسل جوان ۴۴ کارکرد و مسئولیت پیشتاز، ضرورت یک ایدئولوژی انقلابی-قسمت اول

Описание к видео آموزش برای نسل جوان ۴۴ کارکرد و مسئولیت پیشتاز، ضرورت یک ایدئولوژی انقلابی-قسمت اول

آموزش برای نسل جوان (۴۴)
کارکرد و مسئولیت پیشتاز
ضرورت یک ایدئولوژی انقلابی برای فرد و سازمان انقلابی
و پیش بردن و به نتیجه رساندن انقلاب دموکراتیک
رو در روی رژیم ولایت فقیه
×××
از سلسله آموزش‌های درونی مجاهدین
مسعود رجوی-تیر ۱۳۹۲
گفتید که در اثنای این بحثها برایتان به‌خوبی روشن شد که ما با ایدئولوژی و مقولات و مفاهیم ایدئولوژیکی می‌خواهیم هم امروز و هم در آینده تضاد حل کنیم.
این حرف کاملاً درست است. آنچه ما و خلق ما امروز با آن دست و پنجه نرم می‌کنیم، صرفنظر از شرایط خاص زمانی و مکانی، صرفنظر از عوامل متعدد و پیچیدگی شرایطی که ما را احاطه کرده، در مضمون و در محتوا، ادامه همان مسیر و مبارزه تاریخی و طبقاتی بین استثمارکننده و استثمارشونده است. بین ستمگر و ستم زده. بین سرکوبگر و سرکوب شده. بین خلقی که حاکمیت و حداقل حقوق و آزادی‌های خود را می‌خواهد و رژیم ولایت فقیه که به نام اسلام و دین و قرآن، ستم شاهان و دربارهای فئودالی را به ابعاد نجومی رسانده است.
چه خوب بود اگر در برابر ارتجاع، اصلاً انقلاب و انقلاب کردن لازم و واجب نمی‌بود! اما واقعیت غیر از این است. چه خوب بود اگر اصلاً قشر پیشتاز و مقاومت سازمان یافته‌یی لازم نمی‌بود و اوضاع خودبخود درست می‌شد! اما واقعیت غیر از این است.
چه خوب بود اگر اصلاً نیازی به تشکیلات پیشتاز و رهبری کننده‌یی نمی‌بود و بدون آن تغییر و انقلاب در برابر ارتجاع قهار محقق می‌شد! اما واقعیت غیر از این است.
کلمه «ربیون» را که گفتید بیشتر توضیح بده، در لغت به‌معنی تربیت شدگان، افراد کمال یافته و به تکامل رسیده است.
حالا کلمه «تحصیل کرده» را در نظر بگیرید. این کلمه به‌معنی فرد با سواد، درس‌خوانده و مثلاً دانشگاه رفته است و به فردی اشاره دارد که در یک سیستمی تحصیل کرده است. این کلمه در مقابل کلمه تحصیل ناکرده یا فرد عامی و بی‌سواد قرار می‌گیرد.
حالا وقتی صحبت از تربیت به مفهوم دقیق آن می‌کنیم، دو نکته را باید در نظر داشت:
یکی این‌که فقط آموزش و تحصیلات نظری را در بر نمی‌گیرد بلکه پرورش ایدئولوژیک را هم شامل می‌شود. نکته دیگر این‌که این کلمه در برابر خودرویی و رشد خودرو قرار می‌گیرد.
خودرویی و رشد خودرو تا آنجا که به انگیزش‌ها مربوط است و محرک کار و مسئولیت می‌شود و تا آنجا که اعتماد به‌نفس می‌دهد، چیز خوبی است. اما کافی نیست.
فرض می‌کنیم یکی می‌خواهد رانندگی یا خلبانی یا طبابت یاد بگیرد و برای آن انگیزه دارد، تلاش خودش را هم می‌کند. این خیلی خوب است. اما بالاخره باید نزد مربی و به آموزشگاه رانندگی یا خلبانی یا دانشکده پزشکی برود. وقتی که تلاش‌های خود را در این چارچوب و در ظرف مناسب آن انجام بدهد آن وقت به همان رانندهٔ ماهر یا خلبان کارآ و طبیب حاذقی ارتقا پیدا می‌کند که مردم جان خود را به او می‌سپارند.
حالا جامعه و جنبش‌های اجتماعی و انقلابی را در نظر بگیرید و بگویید که در اینجا موضوع رانندگی و خلبانی و طبابت آن چه می‌شود؟
آیا اصولاً هدایت و رانندگی در این زمینه لازم است یا لازم نیست؟
آیا اصولاً مداوای آفتها و بیماریها و طبابتی در این زمینه لازم است یا لازم نیست؟
اینجاست که به قشر پیشتاز و جلودار می‌رسیم. آن عنصری که برای تکان دادن جامعه و هدایت آن ضروری است. منظور همان عامل و تشکل و تشکیلات پیش‌برنده و رهبری‌کننده است.
×××××
اگر یادتان باشد در نشست‌های سالهای گذشته، در همه انقلابهای قرن بیستم نقش این عامل را می‌دیدیم.
در اواخر قرن نوزدهم، انقلابیون آن زمان به این نتیجه رسیدند که حرکت خودانگیخته و خود جوش توده‌های مردم و طبقات محروم لازم است اما کافی نیست. سپس در اوایل قرن بیستم آن را در حرکت هدایت شده و رهبری شده تئوریزه و فرموله کردند. احزاب پیشرو از اینجا پدید آمد.
تفاوت طبقه «فی نفسه» یعنی طبقهٔ در خود، با طبقه «لنفسه» یعنی طبقه برای خود، در همین جا روشن شد. معلوم شد تا وقتی که یک طبقه محروم، به‌طور بسته، در خودش و توی خودش است، هنوز به بلوغ شایسته برای غلبه بر طبقه حاکم و ستمگر نرسیده است. مگر این‌که بتواند حزب سیاسی خود را هم تشکیل بدهد. در مثل مانند طفلی که در مراحل بلوغ خود زبان باز می‌کند و لب به سخن می‌گشاید، سود و زیان خود را تشخیص می‌دهد و سپس برای دستیابی به خواسته‌هایش برمی‌خیزد و حرکت و عمل می‌کند.
نتیجه این‌که، حرکت خودجوش و خودانگیخته و شرایط عینی برای انقلاب، البته مبنای لازم و ضروری است. اما برای این‌که به هدف برسد نیازمند تشکل و سازمان‌یافتگی و هدایت و رهبری است. این همان شرط کافی و همان عنصر ذهنیِ مکمل است. شرایط عینی را تکمیل و بارور می‌کند.
سعی می‌کنم این بحث را برای جوانان انقلابی در داخل میهن اشغال شده، با داستان به قدرت رسیدن خمینی ساده کنم.
همین خمینی و شبکه آخوندهای میوه‌چین و فرصت‌طلبی را در نظر بگیرید که با او بر روی امواج انقلاب ضدسلطنتی مردم ایران سوار شدند و قدرت مطلقه را تحت عنوان ولایت فقیه قبضه کردند.
در آن زمان شرایط عینی انقلاب فراهم بود اما مشکل در شرط ذهنی یعنی در سازمان و تشکیلات رهبری‌کننده انقلابی بود. ارتجاع این‌چنین گوی سبقت ربود.
آیا مردم ایران کم فداکاری کرده بودند؟
آیا مردم ایران اشتباه کردند که در برابر استبداد دست‌نشانده سلطنتی، آزادی و استقلال می‌خواستند؟
آیا پیشتازانی مانند سازمان چریک‌های فدایی خلق ایران یا سازمان مجاهدین خلق ایران نباید قیام می‌کردند؟


سیمای آزادی ۱۸ آبان ۱۴۰۳

#ایران
#نه_شاه_نه_شیخ
#IranRevolution

https://www.iranntv.com/
شبکه‌های اجتماعی سیمای آزادی
  / simayazadi  
https://www.instagram.com/accounts/lo...
  / simayazaditv  
https://www.pinterest.co.uk/simayazad...
https://t.me/SimaINTV
https://vimeo.com/simayazadi

Комментарии

Информация по комментариям в разработке