خلاصه کتاب 33 استراتژی جنگ | نوشته رابرت گرین

Описание к видео خلاصه کتاب 33 استراتژی جنگ | نوشته رابرت گرین

معرفی کتاب 33 استراتژی جنگ
رابرت گرین در کتاب 33 استراتژی جنگ به نوعی استادانه با ارائه درس‌هایی عمیق از وقایع تاریخی به بررسی دستورات راهبردی که رهبران بزرگ در طول تاریخ مورد استفاده قرار می‌داده‌اند، پرداخته تا با کمک این موارد به شما بفهماند چطور یک دشمن را از پا در بیاورید.

بدون تردید استراتژی‌های گفته شده در کتاب 33 استراتژی جنگ (The 33 strategies of war) برای کسانی که در پی کسب موفقیت در تمام حوزه‌های زندگی از جمله کسب و کار، روابط اجتماعی و زندگی شخصی‌اند، کارساز خواهد بود. کافیست این کتاب را بخوانید تا بر رقبای خود فائق شوید؛ زیرا زندگی روزمره و دنیای کسب و کار شباهت زیادی با میدان نبرد دارد و در آن رقبا برای کسب منافع شخصی بیشتر با یکدیگر به رقابت می‌پردازند.

کتاب 33 استراتژی جنگ ذهن شما را تربیت می‌کند تا با توجه به شرایط خود و دشمن، کارآمدترین استراتژی را انتخاب کرده و با کمترین تلفات و خسارت به بزرگ‌ترین پیروزی‌ها برسید. این اثر عصاره و جوهر خرد بی‌انتهایی است که در درس‌ها و اصول جنگ وجود داشته است. کتاب حاضر با این هدف تدوین شده است که شما را به دانشی عملی مجهز کند و گزینه‌ها و مزایایی بی‌پایان در دست‌ و پنجه نرم کردن با جنگجویانی به شما ارائه دهد که هر روز با آن‌ها مواجه می‌شوید.

رابرت گرین (Robert Greene) در هر فصل استراتژی‌ای را مطرح می‌کند تا برای حل مشکلی ویژه که اغلب با آن رو به‌ رو خواهید شد، به کار گیرید. این مشکلات شامل وارد جنگ شدن با همراهی ارتشی بی‌انگیزه، هدر دادن انرژی با جنگیدن در چندین جبهه، خسته‌ شدن از تضادهای فراوان و گیر افتادن در موقعیت‌هایی است که توان برون‌رفت از آن‌ها را ندارید. می‌توانید فقط فصلی را بخوانید که با مشکل کنونی شما در ارتباط است؛ اما بهتر است تمام استراتژی‌ها را مطالعه و آن‌ها را جذب کنید و اجازه دهید به بخشی از زرادخانه ذهنی شما تبدیل شوند. حتی وقتی تلاش می‌کنید از جنگی اجتناب کنید و با کسی وارد مبارزه نشوید، بسیاری از این استراتژی‌ها برای کمک به اهداف دفاعی شما و تسلط بر افکار و درونیات طرف مقابلتان کارساز هستند.

استراتژی‌ها از نوشته‌ها و روش‌های بزرگ‌ترین ژنرال‌های تاریخ (اسکندر کبیر، هانیبال، چنگیزخان، ناپلئون بناپارت، شاکا زولا، ویلیام تیکاماسا شرمن، اروین رومل، وو گوین جیاپ) و بزرگ‌ترین استراتژیست‌های تاریخ (سون تزو، میاموتو موساشی، کارل فون کلاوزویتس، آردانت دو پیک، توماس ادوارد لورنس، کلنل جان بوید) برگرفته شدند و از استراتژی‌های پایه‌ای جنگ کلاسیک تا استراتژی‌های نامتعارف کثیف روزگار نوین را شامل می‌شوند.

این کتاب به پنج بخش تقسیم شده است؛ جنگ‌افروزی خود هدایت شده: (چگونه ذهن و جان خود را برای جنگ آماده کنیم)؛ جنگ‌افروزی سازمانی (چگونه ارتش خود را سازمان‌دهی و تهییج کنیم)؛ جنگ‌افروزی دفاعی؛ جنگ‌افروزی تهاجمی و جنگ‌افروزی غیرمتعارف (کثیف). هر فصل به مثال‌های تاریخی از میادین نبرد و سیاست (مارگارت تاچر) تا فرهنگ (آلفرد هیچکاک)، ورزش (محمدعلی) و کسب‌وکار (جان دی راکفلر) مجهز است، طوری که پیوند نزدیک بین دو عرصه نظامی و اجتماعی را روشن می‌کند. این استراتژی‌ها را می‌توان در هر زمینه‌ای با هر مقیاسی به کار گرفت: جنگ سازمان‌دهی شده، نبردهای تجاری، سیاست یک گروه یا تیم و حتی روابط شخصی.

در نهایت، می‌توان گفت استراتژی هنری است که به روش تفکر متفاوت نیاز دارد و رویکردی کاملاً متفاوت به زندگی است. اغلب از یک‌ طرف بین ایده‌ها و دانش ما و از طرف دیگر بین ایده‌ها و تجربه‌های ما شکافی بزرگ وجود دارد.

جملات برگزیده کتاب 33 استراتژی جنگ:

آن کس که با من نیست، علیه من است.
هرگز به این خیال متکی نشوید که دشمنی وجود نخواهد داشت، بلکه خود را برای او آماده کنید.
یک ژنرال بد بهتر از دو ژنرال خوب است.
بخش بزرگی از شهامت همان شجاعتی است که پیش‌تر برای انجام دادن همان کار به خرج داده‌ایم.
این قانون است که رهبران هر چه هستند، زیردستان نیز همان خواهند شد.
دیوانگی در افراد استثناست؛ اما در گروه‌ها اصل است.

در بخشی از کتاب 33 استراتژی جنگ می‌خوانیم:

شاید ایده‌هایی ناب داشته باشید، شاید بتوانید استراتژی‌هایی بی‌نظیر ابداع کنید؛ اما اگر گروهی که آن را رهبری می‌کنید و انتظار دارید برنامه‌های شما را اجرایی کنند، غیرمسئول باشند یا زیاد خلاقیت به خرج ندهند و اعضای آن اهداف و دستور کار خود را در اولویت قرار دهند، ایده‌های شما به هیچ جا نخواهند رسید. شما باید درس جنگ را بیاموزید: این همان ساختار ارتش یعنی زنجیره فرماندهی و روابط بخش‌ها با یکدیگر به عنوان یک کل است که به استراتژی‌های شما نیروی حرکت و اجرا می‌دهد.

هدف نخست و اصلی در جنگ، تزریق سرعت‌ عمل و جنبش در ریزترین ساختار ارتش است. معنای دقیقش این است که مقامی با صلاحیت باید در رأس باشد و از هرگونه تضاد و تردید و دوگانگی در رهبری اجتناب شود، معنای دیگرش این است که به همه سربازان حس هدفی کلی القا شود، هدفی که همه در پی رسیدن به آن باشند و از همه چیز خود برای آن بگذرند، در این صورت است که سربازان به‌جای اینکه مانند آدم‌های مکانیکی رفتار کنند، پاسخ و واکنشی درست به رویدادهای میدان نبرد خواهند داد و سرانجام معنایش این است که به سربازان چنان انگیزه مشترک و نیروبخشی بدهید که شتاب و سرعت و دقت عمل آن‌ها افزایش یابد. اگر نیروهای خود را به این شکل سازمان‌دهی کنید، به ژنرالی تبدیل خواهید شد که سریع‌تر از دشمن تصمیم می‌گیرد و قطعاً می‌توانید به امتیازات عالی دست یابید.

این مدل نظامی را می‌توان به هر گروهی تعمیم داد؛ اما یک پیش‌نیاز ساده دارد، پیش از ترسیم یک استراتژی یا دست به عمل زدن، ساختار گروه خود را بشناسید. شما همیشه می‌توانید این ساختار را تغییر دهید یا از نو طراحی کنید تا با اهداف شما هماهنگ شود. سه فصل پیش رو بر همین موضوع مهم استوار است و به شما گزینه‌هایی رادر این فصل‌ها یاد خواهید
#خلاصه_کتاب #کتاب #کتاب_صوت

Комментарии

Информация по комментариям в разработке