تست هوش و معماهای جالب و سخت تصویری و معماهای پلیسی قتل یا خودکشی

Описание к видео تست هوش و معماهای جالب و سخت تصویری و معماهای پلیسی قتل یا خودکشی

تست هوش و معماهای جالب و سخت تصویری و معماهای پلیسی قتل یا خودکشی

در این ویدیو تست هوش و معماهایی داریم که جواب دادن بهشون دقت و هوش و آی کیو بالایی میخواد

اگه هنوز عضو کانال ما نشدید بر روی دکمه سابسکرایب کلیک کنید و عضو اون بشید و اگه اون زنگوله رو هم بزنید ویدیوهای جدید براتون نتیفیکیشن میشه

نظرات خودتونو برای بهتر شدن کانال برای ما کامنت کنید در ضمن لایک فراموش نشه

خوب اول بریم سراغ معمایی که در ویدیو قبل گذاشته بودیم و قولشو داده بودیم در این ویدیو جوابشو بدیم و اکثر جوابشو درست حدس زده بودید

بریم سراغ یک معمای جنایی

جسد آقای حسینی را یک شب در اتاقش پیدا کردند. اتاق هیچ پنجره‌ای نداشت و در آن هم قفل شده بود. از چهار نفری که کلید اتاق او را داشتند بازجویی شد:

مریم، خدمتکار خانه : «من رفتم که آقای حسینی رو صدا بزنم. وقتی دیدم مرده جیغ کشیدم!»

علی، وکیل آقای حسینی: «وقتی صدای جیغ را شنیدم به طرف اتاق دویدم، چراغ را روشن کردم و دیدم یک چاقو در گردن آقای حسینی فرو رفته.»

سارا، معلم فرزندان آقای حسینی: «من هم به همراه علی به طرف اتاق دویدم. وقتی علی چراغ را روشن کرد همه جای اتاق پر از خون بود.»

محمد، سر آشپز: «من مشغول درست کردن شام بودم و متوجه چیزی نشدم.»

اماده اید برای معمای پلیسی بعدی

مردی بنام محمد به همراه دوستش علی روز یکشنبه را برای گردش به بیرون شهر میرود و پیش از آن برادرش حسین را از این موضوع باخبر میکند. شنبه ی هفته ی بعد پلیس جسد محمد را در جنگل پیدا میکند. حسین میگوید که تمام هفته را مشغول کار بوده است.
از طرفی، علی را سرگردان، جایی در اتوبان پیدا میکنند. علی می گوید که بعد از آنکه او و محمد به مقصد رسیدند، او در جنگل گم شد و حالا تازه مسیر برگشت را پیدا کرده است. به تصویر بالا نگاه کنید و بگویید که کدام یک از آن ها دروغ میگوید.


بریم سراغ معمای بعدی
یک سرآشپز برای برنده شدن در مسابقه آشپزی باید ۶ استیک را در مدت ۱۵ دقیقه سرخ کنه. اما نکته اینجاست که او تنها یک ماهی تابه داشته و این ماهی تابه تنها برای ۴ استیک جا داره. این سراشپز چگونه می تواند با همین شرایط در مدت زمان قانونی استیک ها را سرخ کنه؟


بریم سراغ معمای بعدی

محسن بر روی یک نردبان 25 متری ایستاده بود، که ناگهان از روی آن به پایین پرت شد اما هیچ آسیبی ندید، چطور همچین چیزی امکان دارد؟ شما چه فکری می کنید؟

بریم سراغ معمای بعدی
2 دوست به نام های آناهیتا و مریم برای پیاده روی به طبیعت رفته بودند که باران شدیدی باریدن گرفت، در همین هنگام آن ها یک کلبه دیدند و تصمیم گرفتند که در آن پناه بگیرند تا باران تمام شود. هنگامی که باران متوقف شد، آن ها گرسنه شده بودند و تصمیم گرفتند برای پیدا کردن میوه به جنگل بروند.

آناهیتا یک درخت سیب پیدا کرد ولی زمانی که یکی از سیب های آن را خورد به یک درخت تبدیل شد. نیم ساعت بعد مریم به آنجا رسید و شنید که کسی می گوید : “دوست تو به یک درخت تبدیل شده و تو باید او را پیدا کنی اما فقط می توانی یک حدس بزنی که اگر اشتباده باشد، دوستت برای همیشه یک درخت می ماند.

بهترین مطالب معما و تست هوش،ترفند،عجایب،دانستنی،طنز و سرگرمی را در کانال یوتیوب و اینستاگرام هویج تیوب و
کانال تلگرام هویج دنبال کنید

Комментарии

Информация по комментариям в разработке