Makhunik Village | روستای ماخونیک

Описание к видео Makhunik Village | روستای ماخونیک

From Tajmir, we headed to Makhunik village in South Khorasan
We decided to visit Makhunik with its dry and mountainous environment near the Iran-Afghanistan border in South Khorasan has 50 km distance to Eastern borders of Iran-Afghanistan.

By the time we reached the village, the newly built concrete houses were awkward and disappointing.

While we were in the old part of the village, Mohammad Makhuniki, a member of the village council, welcomed us with a smoky tea.

He told us the story of the village, where the short roofs of the houses were because of the little people who once lived here.

He had turned one of the houses into a museum.

Mahmoud became our guide to show us the aqueducts, petroglyphs, and caves that were used to quarantine infectious patients many years ago.
We accepted Mr. Mohammad's invitation and spent one memorable night there.

From the adjoining room we heard the sound of carpet weaving. They were weaving a carpet with a brick design.
They had jujube, fig and pomegranate trees in the yard.
Figs and jujube fruits are ready to use and autumn is the pomegranate season.

He said that the fruits of the surrounding village's trees are fairly shared between all. An apricot may even be split between three people. Half for one, half for the other and the core for the third.

The boys were playing and the girls were watching.
He was surprised that the girls of the city were not allowed to watch the boys play in the stadium.

The Baneh stew and yellow curd "Kashk-e Zard" (made by whey and a type of wild pistachios grow in mountains) was on the "Karshak" (a cooking stove made by clay) for lunch, and it smelled like two houses further away.

-----[FA]
از تاجمیر، به سمت ماخونیک راهی شدیم.
تصمیم گرفتیم تا اینجا هستیم یعنی حوالی مرز ایران و افغانستان در خراسان جنوبی روستای خُنک و آباد ماخونیک را ببینیم.
تا به روستا رسیدیم، خانه های سیمانی تازه ساز توی ذوق می زد، اما آقا محمد در بافت قدیم، با دمنوش آتیشی به استقبال مان آمد.
با چشمانی که از شوق برق می زد، ماجرای روستا را برایمان تعریف کرد که سقف های کوتاه خانه ها به خاطر مردمان کوتاه قد بوده که روزگاری اینجا زندگی می کردند.
یکی از خانه ها را به موزه تبدیل کرده بود.
محمود راهنمای مان شد تا قنات، سنگ نگاره های ماخونیک و غار دستکند که برای قرنطینه بیماران واگیردار استفاده می شده را نشانمان دهد.
دعوت آقا محمد را قبول کردیم و قرار شد تا شب را مهمان ماخونیک باشیم.

از اتاق، صدای قالیبافی شان می آمد. داشتند یک فرش با طرح خشتی می بافتند.
در حیاط خانه درخت های عناب و انجیر و انار داشتند.
انجیر و عناب ها خوب رسیده بودند.
بر شاخه‌های انجیر کوهی پر از میوه بود.
اما فصل انار، پاییز است.
می گفت میوه درخت های روستا با عدالت بین همه تقسیم می شود. حتی شاید یک زردآلو بین سه نفر تقسیم شود. نصف برای یکی، نصف برای دیگری و هسته برای نفر سوم.
پسرها بازی می کردند و دخترها تماشاگر بودند.
از اینکه دخترهای شهر اجازه ندارند بازی پسرها را در استادیوم ببینند، تعجب کرده بود.
قاتوق قروت یا کشک زرد برای ناهار روی اجاق بود و بوی آن تا دو تا خانه آنطرف تر پیچیده بود.

© Music Copyright

Lone Harvest by Kevin MacLeod is licensed under a Creative Commons Attribution license (https://creativecommons.org/licenses/...)
Source: http://incompetech.com/music/royalty-...
Artist: http://incompetech.com/

✪ PLEASE FOLLOW ME ✪
YouTube https://youtube.com/parisabajelan?sub...

Instagram   / parisabajelan  
Twitter   / parisabajelan  
Facebook   / parisabajelan  
Website http://parisabajelan.com

Комментарии

Информация по комментариям в разработке