حکایت مردی که آبرویش را روی لجبازی گذاشت

Описание к видео حکایت مردی که آبرویش را روی لجبازی گذاشت

🔴حکایت لجباز. سال ها پيش از اين زن و شوهري بودند كه خلق و خويشان با هم جور نبود. زن كاربر و زير و زرنگ بود و مرد تتنبل و دست و پا چلفتي و هميشه خدا با هم بگو مگو داشتند.  
يك روز زن از دست شوهرش عاصي شد و گفت «اي مرد! خجالت نمي كشي از دم دماي صبح تا سر شب تو خانه پلاسي و هي دور و بر خودت مي لولي و از خانه پا نمي گذاري بيرون؟» 
مرد گفت «براي چه از خانه برم بيرون؟ بابام چند تا گاو و گوسفند برام ارث گذاشته و چوپان ها آن ها را مي برند مي چرانند و از فروش شير و پشمشان به ما پولي مي دهند. به كار و بار توي خانه هم تو سر و سامان مي دهي.»
زن گفت «پخت و پز غذا, شست و شو و رفت و روب خانه با من. اما آب دادن گوساله با خودت. اين يكي به من هيچ ربطي ندارد.» 
مرد گفت «نكند خيال مي كني تو را آورده ام توي اين خانه كه فقط بخوري و بخوابي و روز به روز چاق و چله تر بشوي؟» 
زن گفت «من را آوردي كه خانه و زندگيت را رو به راه كنم و خودت را تر و خشك كنم, نياوردي كه گوساله را آب بدهم؛ دندت نرم خودت گوساله ات را آب بده.» 
مرد گفت «اين جور نيست! هر چه گفتم بايد گوش كني؛ حتي اگر بگويم پاشو برو بالاي بام و خودت را پرت كن پايين نبايد به حرفم شك كني.» 
خلاصه, بعد از جر و بحث زياد قرار بر اين شد كه آن روز گوساله را زن آب بدهد؛ اما از فردا صبح هر كس زودتر حرف زد, از آن به بعد او گوساله را آب بدهد. 
فردا صبح زود زن از خواب بيدار شد و بعد از آب و جاروي خانه, صبحانه را آماده كرد. مرد هم بيدار شد و بي آنكه كلمه اي به زبان بياورد شروع كرد به خوردن صبحانه. 
زن ديد اگر كنار شوهرش بماند ممكن است قول و قراري را كه گذاشته اند يادش برود و براي اينكه خيالش از اين بابت راحت بشود چادرش را سر كرد و رفت خانه همسايه. 
مرد براي اينكه حوصله اش كمتر سر برود رفت نشست رو سكوي دم در. طولي نكشيد كه گدايي پيدا شد و پس از دعاي بسيار به جان مرد از او چيزي طلب كرد؛ اما هر چه خواهش و تمنا كرد, جوابي نشنيد. گدا با صداي بلندتر دعا خواند و از مرد خواست كه پولي, نان و پيازي, چيزي به او بدهد. مرد با آنكه به گدا نگاه مي كرد لام تا كام چيزي نگفت. 

#حکایت
#حکایت_لجباز
#داستان
#حکایت_های_فارسی
#حکایت_های_ایرانی
#قصه
#حکایت_های_ایرانی
#story
#داستان_های_فارسی
#قصه_به گوش
#gesebegosh
#داستان_قدیمی
#افسانه
#پادکست
#کلیله_دمنه
#مثنوی_معنوی
#مولانا
#حکایت_جالب


منبع

وبلاگ دل فریب
نویسندگان
نیما ارشد
حسین
مینا


منبع موزیک
کتابخانه صوتی یوتیوب استدیو

نام اهنگ

7 Alone With My Thoughts


نام هنرمند

Esther Abrami

برای شنیدن حکایت های زیبا به کانال گوش به قصه مراجعه کنید

https://youtube.com/@goshbegese?si=p7...

Комментарии

Информация по комментариям в разработке