آآآی یارانم من؛ شعر و خوانش از مخاطبان توانا

Описание к видео آآآی یارانم من؛ شعر و خوانش از مخاطبان توانا

چند سالی‌ست که یلدایم من
تارتر، تیره‌تر، ژرف در عمق تباهی
ناامید از سحر و شادی فردایم من!

چند وقتی‌ست نوشتن سخت است
جشن و شادی و سرودن سخت است.
بر لبم خندهٔ مصنوعی و سرد
در دلم داغِ جوانانِ وطن.
آری، آری، تا گلویم خفه در عمق سیاهی
ژرف‌تر از شبِ یلدایم من!

آری، ایرانم من،
ملکِ ویرانم من.
بچه‌هایم همه افیون در دست،
چشم‌ها گود شده تا پسِ سر،
ناامید و خسته،
گورهایشان دو قدم آن‌سو‌تر.
نفس گرمِ گلوله در سر،
وه، چه نالانم من!

خزرم رفته به تاراج، و خلیج
گم و گور است میانِ گوگل،
عرب است یا عجم است!
وه، چه گمنامم من!

دشت‌هایم همه خشک،
خانه‌ها مانده به گل،
رودهایم همه وحشی شده و
سیل هر بار مرا کرده خجل.
چه پرعصیانم من!

چشم دارم به قدم‌های شما،
بچه و پیر و جوان.
مگذارید مرا پا در گل،
منشانید مرا چشم به راه.
آی ایرانم من،
می‌شنوید؟
گرچه ویرانم و خسته،
منتظر در ته دالانم من،
و نگاهم بر در،
تا که در باز شود از سرِ شوق
و نجاتم بدهید و
بریزید و بپاشید شعف.

راه را گم نکنیدا یک وقت!
یه کمی این‌سو‌تر،
کمکی آن‌سو‌تر،
می‌فروشند همه شهر و دیارانم را،
آب‌ها،
ساحل‌ها،
ماهی‌ها،
معدن و نفت و سوارانم را.
راه را گم نکنید!

حال چونان شبه بی‌سر و دست،
چند انسانم من!

آه، ای دخترکانِ زیبا،
دست در دستِ پسرها،
شال از سر به در آرید و
بر دورِ کمر سفت کنید!
بانگِ میهن بر لب،
جان بر کف،
اجنبی از ایران دور کنید!
نور بر غمکده پیروز کنید!
و نجاتم بدهید و
بریزید و بپاشید شعف!
که پریشانم من،
چشم بر راهِ شما.

آآآی ایرانم من!


شیوا اولیایی
زمستان ۱۳۹۸

متن و صدا، از خانم شیوا اولیایی از مخاطبان توانا

صفحه اینستاگرام آموزشکده توانا:
  / tavaana  

کانال تلگرام آموزشکده توانا:
https://t.me/Tavaana_TavaanaTech

#آموزشکده_توانا

Комментарии

Информация по комментариям в разработке