داستان گذر سیاوش از آتش از شاهنامه فردوسی

Описание к видео داستان گذر سیاوش از آتش از شاهنامه فردوسی

داستان سیاوش در شاهنامه یکی از داستان های محبوب و معروف است که تمامی ایرانیان کم و بیش در مورد آن می دانند. فردوسی در کتاب داستان های شاهنامه خود نیک و بد را در کنار نور و تاریکی قرار داده است. شاعر عمیقاً در بطن ابیات خود، خوانندگان را از طریق توصیف رفتار و سرنوشت شخصیت های کتاب، به استقبال از خوبی ها و دوری از بدی ها دعوت می کند.
روزگاری توس، گیو و گودرز سه تن از شوالیه‌های دلیر ایران به شکار الاغ‌های وحشی در جنگل‌ رفتند. زمانی که به جنگل رسیدند، زنی با زیبایی بی‌نظیر (سودابه) دیدند و دل‌های توس و گیو به عشق او سوخت و چون از نسبش پرسیدند و فهمیدند که از نژاد فریدون است، هر یک خواستند او را به همسری بگیرند. اما هیچ‌کدام به جای شخص دیگر کناره گیری نمی کرد. شخصی به آنها گفت:

من به شما مشاوره می دهم، بگذارید کی کاووس (پادشاه آن زمان) بین شما تصمیم بگیرد. هر دو به سخن مشاور گوش دادند و زن را با خود نزد کی کاووس بردند و آنچه را که پیش آمد برای او بازگو کردند. اما کی-کاووس وقتی زیبایی کنیز را دید، گفت که او شایسته تاج و تخت است و او را به همسری گرفته و به خانه زنان خود برد.

پس از روزهای بسیار، پسری از زن دیگر کی کاوس به دنیا آمد، که بلند قامت و زیبا بود و نامی که بر او نهادند سیاوش بود. کی کاووس اما به دلیل طالع بینی ها در مورد او اندوهگین شد. زیرا در طالع آن نوشته شده بود که فضیلت‌های این پسر هیچ سودی برای او نخواهد داشت، زیرا این صفات بیش از هر چیز، او را به هلاکت می‌کشاند.

در این میان خبر به دنیا آمدن سیاوش، به رستم رسید و پهلوان چون از آن آگاه شد به یاد غم سهراب افتاد و از زابلستان بیرون آمد و طفل را از پدرش گرفت تا بپروراند. رستم، به سیاوش فنون جنگ و رزم یاد داد و او را تربیت کرد. بر قدرت و زیبایی سیاوش چنان افزود که تو می گفتی که دنیا مانند او را ندارد.

ادامه ی داستان سیاوش را در ویدئو ببینید........
#رستم
#سیاوش
#کیکاووس
#شاهنامه_فردوسی
#کیانیان
#ایران_باستان
#تاریخ_تمدن
#داستانکهن

Комментарии

Информация по комментариям в разработке