Logo video2dn
  • Сохранить видео с ютуба
  • Категории
    • Музыка
    • Кино и Анимация
    • Автомобили
    • Животные
    • Спорт
    • Путешествия
    • Игры
    • Люди и Блоги
    • Юмор
    • Развлечения
    • Новости и Политика
    • Howto и Стиль
    • Diy своими руками
    • Образование
    • Наука и Технологии
    • Некоммерческие Организации
  • О сайте

Скачать или смотреть داستان ترسناک‌ چوپان و گنج اجنه بیابان: چوپانی که طمع کرد و در دام اجنه افتاد

  • داستان ترسناک دره ترس dastan darre tars
  • 2025-04-26
  • 10819
داستان ترسناک‌ چوپان و گنج اجنه بیابان: چوپانی که طمع کرد و در دام اجنه افتاد
داستان ترسناک چوپان و گنج اجنه بیابانچوپانی که طمع کرد و در دام اجنه افتادچوپان طماع و گنج اجنه بیابانداستان ترسناکداستان های جن زدهداستان‌های ترسناکداستان های ترسناک کوتاهقصه وحشتناکحکایت ترسناکداستان‌های شبانه ترسناکداستان‌های واقعی ترسناکداستان های ارواحداستان‌های وحشت واقعیداستان‌های کوتاه جنیداستان‌های ترسناک فارسیماجرای ترسناکداستان‌های ماورا الطبیعهIranikasizdahshams clipفوبیاما تنها نیستیممردابداستان دره ترس
  • ok logo

Скачать داستان ترسناک‌ چوپان و گنج اجنه بیابان: چوپانی که طمع کرد و در دام اجنه افتاد бесплатно в качестве 4к (2к / 1080p)

У нас вы можете скачать бесплатно داستان ترسناک‌ چوپان و گنج اجنه بیابان: چوپانی که طمع کرد و در دام اجنه افتاد или посмотреть видео с ютуба в максимальном доступном качестве.

Для скачивания выберите вариант из формы ниже:

  • Информация по загрузке:

Cкачать музыку داستان ترسناک‌ چوپان و گنج اجنه بیابان: چوپانی که طمع کرد و در دام اجنه افتاد бесплатно в формате MP3:

Если иконки загрузки не отобразились, ПОЖАЛУЙСТА, НАЖМИТЕ ЗДЕСЬ или обновите страницу
Если у вас возникли трудности с загрузкой, пожалуйста, свяжитесь с нами по контактам, указанным в нижней части страницы.
Спасибо за использование сервиса video2dn.com

Описание к видео داستان ترسناک‌ چوپان و گنج اجنه بیابان: چوپانی که طمع کرد و در دام اجنه افتاد

چوپان جوان و فریب اجنه بیابان، به طمع داشتن دختر زیبا و گنجی گرانقدر، اما چیزی که در نهایت نصیبش شد عذاب وجدان و خاطره ای دردناک از شیطان بود


داستان ترسناک: ایمان هستم و در روستای اطراف شیراز زندگی می‌کردم. در حال حاضر ۵۵ سالمه، اما داستانی که می‌خوام براتون تعریف کنم به ۳۳ سال پیش برمی‌گرده. بعضی وقتا به خاطر اشتباهاتمون، دچار مشکلاتی میشیم که شاید تا آخر عمر، با اونها دست به گریبان باشیم و تاثیرات روی ما بذاره که هیچ وقت نتونیم فراموششون کنیم. ۲۲ سالم بود و با پدر و مادرم تو روستا زندگی می‌کردیم. پدرم همون سال، وقتی گله رو به چرا برده بود از بالای کوه،به پایین پرت شد و برای همیشه خونه نشین شد. چون نخاعش آسیب دیده بود و دکتر گفته بود سه تا عمل نیاز داره تا درمان بشه، اما درآمد پدرم، بخور و نمیر بود و پس‌اندازی نداشت. پدرم گله روستا رو به چرا می‌برد و چوپان روستا بود. بعد از این اتفاق، اهالی روستا گله‌شونو به من سپردند، تا اینطوری به ما کمک کرده باشند از پس مخارج درمان پدرم و زندگیمون بر بیایم. پدرم یک مشکل دیگه‌ای هم بعد از اون اتفاق براش پیش اومد. به شدت منزوی شده بود و قدرت حرف زدن را از دست داده بود. البته دکتر می‌گفت به خاطر ترس از پرتاب شدن این اتفاق افتاده. بعد از این جریان، گله روستا را دست گرفتم و به مراتعی می‌رفتم که سرسبز و پر از گل و گیاه بود. یک روز که به دامنه کوهی بلند در نزدیکی روستا رفته بودم، از اونجایی که گله سه تا سگ سرابی قلدر داشت، گله را به آنها سپردم و خودم از کوه بالا رفتم تا منظره اطراف یه نگاهی بندازم. وقتی برگشتم هوا گرگ و میش بود و کم کم داشت تاریک می‌شد. هنوز از دامنه کوه پایین نیومده بودم که صدای سگ‌ها رو از توی دره شنیدم. با سرعت خودمو به سگ‌ها رسوندم و دیدم هر سه سگ، دور تخته سنگی جمع شدند و سر و صدا می‌کنند. اول فکر کردم کسی پشت سنگه، اما وقتی جلو رفتم، سگ‌های آروم شدند و رفتند و کسی را پشت تخته سنگ ندیدم. روز بعد دقیقاً همین اتفاق افتاد با این تفاوت که دختر زیبا رو دیدم که سگ‌ها نزدیک بود به اون حمله کنند. خودم رو به دختر زیبا رسوندم و از سگها خواستم تا برن، اما اون‌ها به حرف من نکردند. دوباره دعواشون کردم، اما باز هم به حالت تهاجمی ایستاده بودند، که ناگهان صدای سگ‌های کتک خورده رو درآوردند و دور شدند. وقتی به طرف دختر زیبا برگشتم تا ازش عذرخواهی کنم، دیدم با نگاه نافذ و ابروهای گره خورده و خشمگین داره به سگ‌ها نگاه می‌کنه. وقتی از دختر پرسیدم کی هست و اینجا چیکار می‌کنه، ازم خواست تا روزی یک بز سیاه براش ببرم و در عوض پول خوبی بهم بده. وقتی بز رو تا جلوی کلبه‌شون بردم، سکه طلا به من داد و ازم خواست تا هر روز یک بز سیاه براش ببرم. این کار رو تا ۲۱ روز انجام دادم اما روز بیست و یکم اتفاقات عجیب و غریب و ترسناک زندگی من شروع شد و من...

داستان ترسناک‌ چوپان و گنج اجنه بیابان: چوپانی که طمع کرد و در دام اجنه افتاد.

لطفا کانال ما را سابسکرایب کنید.
همچنین اگر ویدیوهای ما را دوست دارید ،لطفا با لایک کردم ویدئو از ما حمایت کنید و با ما همراه باشید. منتظر در نظرات ارزشمند شما در قسمت کامنت ها هم هستیم.

لینک سابسکرایب کانال

   / @dastan_tarsnak_darre_tars  


سلام ما تصمیم گرفتیم در این کانال داستان های  ترسناک که ارسالی از سمت شما دوستان هست و گاهی غم انگیز و گاهی شاد و در عین حال حاوی پیامهای عبرت آموز  هست را با شما به اشتراک بگذاریم .

لینک سایر ویدیوها و پلی لیست ها:

   • داستان اجنه  

   • داستان اجنه  

   • Видео  

لطفا ما را سابسکرایب کنید و ویدیوهای ما را لایک کنید.

لینک سایر شبکه های اجتماعی

لینک کانال تلگرام:
https://t.me/dastandarretars

ترسناک ترین داستان واقعی
داستان ارواح ترسناک
داستان  ترسناک جن
داستان ترسناک جدید
داستان‌ ترسناک صوتی
داستان های واقعی ترسناک
داستان‌های وحشتناک واقعی
داستان های ترسناک ماورایی
horror stories
Scary stories
Iranika
Shams clip
Sizdah


#داستان
#داستان_واقعی_ترسناک
#قصه_ترسناک
#ماورا
#داستان_واقعی
#داستان_ماورایی_ترسناک

Комментарии

Информация по комментариям в разработке

Похожие видео

  • О нас
  • Контакты
  • Отказ от ответственности - Disclaimer
  • Условия использования сайта - TOS
  • Политика конфиденциальности

video2dn Copyright © 2023 - 2025

Контакты для правообладателей [email protected]