کتاب صوتی برادران کارامازوف-آرمان سلطان زاده-فیودور داستایوفسکی(کتاب کامل، بدون سانسور)(قسمت ۱ از ۴)

اگر هنگام شنیدن کتاب مایل به خواندن متن هم هستید، زیرنویس اتومات فارسی رو براتون فعال کرده ام

نویسنده: فئودور داستایوفسکی
مترجم: پرویز شهدی
راوی: آرمان سلطان زاده
ناشر: انتشارات مجید

بعد از خوندن این کتاب تازه فهمیدم که چه قلم قدرتمندی داره این مرد! این را می‌دانم که لذت خواندن رمان‌هایش را هیچ وقت فراموش نمی‌کنم. توصیه می کنم بخونید این کتاب رو، بقدری غرق در کتاب میشید که اصلا حجم بالاش به چشم نمی یاد.
عنصر پررنگ داستان پدرکشیه. میشه گفت از صفحه‌ی اول مشخصه که اینقدر روابط بین پدر خانواده و پسرهاش تیره و تاره که در یک نقطه‌ای از داستان همه چیز قراره از هم بپاشه. همه منتظرن پدر خانواده به قتل برسه؛ همه هم میدونن کی قراره این کار رو بکنه. سوال اینجاست که کِی؟ و آیا واقعاً قاتل قابل حدسه؟
همه شخصیت ها پررنگ‌ان

"برادران کارامازوف" هم یک رمان به شدت فلسفی است که نیروهای بزرگ معنابخش به زندگی انسان در جسم این سه برادر تجسم می‌یابند و با هم به بحث و حتی جدل و حتی جنگ می‌پردازند. آلیوشا که مهم‌ترین نقش را بین آن‌ها دارد تجسم معصومیت و ایمان انسان دین دار و معتقد مسیحی ارتدوکس است که در برخورد با برادرانش روحش متلاطم میشود و به سمت پرتگاه میرود. دیمیتری تجسم عشق شهوت‌آلود و گناه رنگ است که حاضر است روح معشوقه‌ی خود را با خیانت و هرزگی آزرده کند. و ایوان هم تجسم انسان علم‌زده و علم‌گرای مدرن است که از سویی دیگر ایمان خود به غیب را از دست داده و به عشق هم ایمانی ندارد. خود فئودور کارامازوف هم که پدر این سه برادر عجیب است تجسم کامل "انسان دیوانه و طماع" است. طماع را تنها به معنی طمع پول نگیرید. درست ترش طمع زندگی است در همه جنبه‌های حیوانی آن.

فیودور کارامازوف شخصی ایست به تمام معنی مبتذل ، حقیر و بی ریشه . این فرد ناچیز عشق و محبت خود را از فرزندانش دریغ کرده و وقت خود را به عیاشی گذرانده . داستایفسکی با نشان دادن ذات خبیث این مرد و رفتار او با فرزندانش خواننده را متقاعد می کند که این فرد نباید وجود داشته باشد

دیمیتری پسر بزرگ خانواده بیشترین شباهت را به پدرش دارد ، او خشن است و برده شهوت ، هم ساده است و هم جاهل ، می خواره ایست ولخرج که ارزش پول را نمی داند . اما صفات خوبی هم دارد ، دروغ نمی گوید و حقیقت جو ست ، دیمیتری نماینده اکثریت جامعه روسیه است دیمیتری، جوانی شهوت ران که به عواقبِ رفتارش فکر نمیکند و حاضر است به خاطرِ دختری به نامِ گروشنا رقیبِ عشقیِ خویش یعنی پدرش را از سرِ راه بردارد دمیتری" و "میتیا" و "میتنکا" همه نام یک نفر است دمیتری، تندخو، خشمگین، سبک‌سر و انتقام‌جو عه. در عین حال، اشعار شیلر رو از بَره و کوچکترین مشکلی دل آزرده اش میکنه

ایوان، انسانی خردگرا و تیزهوش است که به نوعی خویش را پایبندِ ذهنیتِ اقلیدسی میداند و شیفتهٔ اندیشهٔ ابعادِ سه گانهٔ اقلیدس میباشد درکل میتوان گفت که ایوان در اندیشهٔ رستگاریِ انسانهاست.. وقتی میبیند موجودی به نامِ خدا نمیتواند عدالت را بر رویِ زمین برپا کند، خود دست به کار میشود تا عدالت را اجرا کند...ایوان را هم جوانی روشنفکر و بی خدا دانسته که دل خوشی هم از زندگی ندارد ، با هوش است وآگاه ، ایوان میل به شورش و طغیان دارد ، او از مظاهر روسیه قدیم بیزار است ، شاید نماینده نسل جوان روسیه و صدای خطری باشد که داستایفسکی روسیه را از آن می ترساند این شخصیت بخاطر عدم ایمانش قطب مخالف آلیوشاست یوان، نصف بیشتر زندگیش رو تو ذهنش گذرونده و هرچیزی رو زیرسوال میبره. تحصیل کرده‌ست و رویکردهای مذهبی رو به سخره میگیره. در جمع، تا جای ممکن حرف نمیزنه و نظراتش رو پیش خودش نگه میداره. چیزی که ایوان رو به زندگی متصل میکنه «”وجدان”

آلکسی، یا به قول معروف آلیوشا، در انزوا زندگی میکند و در کلیسا در حال راز و نیاز است، او قصد دارد تا پدر را از مرگ نجات داده و نگذارد تا برادرانش او را به قتل برسانند "آلکسی" و "آلیوشا" و "آلیوشچکا همه نام یک نفر است اما آلیوشا یک کارامازوفه. لفظ “کارامازوف بودن” عملاً یک دلیل محسوب میشه: که اگر کسی کارامازوفه، پس قطعاً در ذاتش شیطان رو داره. برای همین آلیوشا، یک قدیس آینده‌داره. شخصیه که ما میدونیم پاک و از گناه به دوره، اما هیچ تضمینی به این آینده روشن نیست، چرا که هرچی نباشه این پسر یک کارامازوفه. چیزی که آلیوشا رو به زندگی متصل میکنه “ایمان