داستان واقعی و پر هیجان : زنم پرستار بیمارستان بود...

Описание к видео داستان واقعی و پر هیجان : زنم پرستار بیمارستان بود...

زنم پرستار بیمارستان بود، شبایی که شیفت داشت یه ماشین مشکی با شیشه های دودی دنبالش میکرد تا اینکه شک کردمو رفتم سراغش... وقتی فهمیدم راننده اون ماشین کیه برق از سرم پرید چون...
   • داستان واقعی و پر هیجان : زنم پرستار ...  
.............................................................................................................

سر سفره عقد وقتی میخواستم بله بگم، یه صدای بلند از لای جعیت داد زد: نهههههههه! همه سرها سمت منبع صدا برگشت و با چیز سفیدی که تو دست اون ناشناسِ سیاه پوش بود قیامت به پا شد...:
   • داستان واقعی : با چیز سفیدی که تو دست...  

.............................................................................................................

به زیر پوست شهر (داستان واقعی جدید) خوش اومدید. اینجا راوی داستان های زندگی شما هستیم.
مستندهای واقعی از زندگی افراد جامعه در اینجا با شما به اشتراک گذاشته میشود.
این کانال راوی سرگذشت زندگی شماست.
برای حفظ حریم شخصی از اسامی غیر واقعی استفاده شده است.

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيم
اللَّهُمَّ انّى أَسْئَلُكَ یا قَریبَ الْفَتْحُ وَ الْفَرْجُ وَ سَهِّلَ الْفَتْحُ وَ الْفَرْجُ یا فَتّاحَ الْفَتْحُ وَ الْفَرْجُ یا مِفتاحَ الْفَتْحُ وَ الْفَرْجُ یا صادِقَ الْفَتْحُ وَ الْفَرْجُ یا رازِقَ الْفَتْحُ وَ الْفَرْجُ یا مُفَتِّحَ الاَبوابِ

اگر به کانال زیر پوست شهر (داستان واقعی جدید)علاقه دارید کانال رو سابسکرایب کنید و دکمه زنگوله رو بزنید. این کانال امانت دار داستان های واقعی زندگی شماست.
   / @zireposteshahrrr  

لطفا نظرات و تجربه های ارزشمند مشابه خودتون رو در کامنت کنید.







راوی
داستان
پادکست
سرگذشت
داستان واقعی
داستان زندگی
داستان واقعی جدید
داستان واقعی زندگی

Комментарии

Информация по комментариям в разработке