تراژدی شاه لیر اثر ویلیام شکسپیر

Описание к видео تراژدی شاه لیر اثر ویلیام شکسپیر

حمایت مالی اختیاری از کانال دیپ استوریز
  / deeppodcastiran  
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
:music by
@incompetech_kmac Kevin MacLeod
@ScottBuckley
under Creative Commons Attribution: https://creativecommons.org/licenses/...
___________________________________________________________________________________
اگر طراح هر کدام از طرح‌های استفاده شده در این ویدئو رو میشناسید یا خودتون طراح آثار هستید، به ما ایمیل بزنید تا اسمتون رو به عنوان طراح اعلام کنیم.
If you own any of the arts that we used in this video, or you know the artist of any of them, please contact us via email to give you the credit.
[email protected]
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
شاه لیر
ویلیام شکسپیر
شاه لیر، پادشاه پیر بریتانیا، تصمیم می¬گیره از تاج و تخت کناره گیری کنه و پادشاهی رو بین دخترانش تقسیم کنه. او برای اینکه بداند به هرکدام از دخترانش چه سهمی از فرمانروایی بده آنها را فرا میخونه و با یک پرسش ، آزمایششون میکنه. او به دخترا میگوید:
اینک که من از فروانروایی و خراج ستانی و سرپرستی دولت کناره میگیرم، میخواهم بدانم کدامتان مرا بیشتر دوست دارد تا بیشترین سهم را از آن خود کند؟
داستان شاه لیر و دخترانش داستانی آشنا در عصر الیزابت انگلیس است. عموماً اعتقاد داشتند که قصه ی شاه لیر براساس واقعیتی تاریخی ست که از تاریخ کهن انگلیس گرفته شده است. پرونده ای حقوقی از آن دوران هم وجود داشت که سر و صدای زیادی به پا کرد. ماجرا از این قرار بود که دو دختر سعی کردند پدرشان دیوانه جلوه دهند تا بتوانند ثروتش را تصاحب کنند. دختر کوچکتر که کوردل نام داشت با این کار مخالفت کرد. علاوه بر این ممکن است که شکسپیر برای کنکاش درباره ی این ماجرای کهن به منابع دیگری نیز روی آورده باشد.
شخصیت دلقک پادشاه از میانه ی نمایشنامه ناگهان ناپدید می شود. کارشناسان می گویند دلیل این غیبت ناگهانی این است که نقش دلقک و کوردلیا رو یک نفر بازی می کرده است.
نمایشنامه ی شاه لیر اقتباس های سینمایی زیادی داشته است که شاید مهم ترینشان فیلم «آشوب» ساخته ی آکیرا کوروساوا باشد.
در همین حین شاه لیر سرگردان از راه میرسد با آنها مواجه می¬شود. گلاستر را میشناسد و مطلع میشود چه بلایی سر او آمده است. در میانه ی راه یک نجیب زاده و چند سوار از طرفِ کوردلیا برای بردن شاه لیر میآیند. در ادامه ی راه اسوالد به آنها میرسد که مأموریتش کشتن شاه لیر است اما در مبارزه با ادگار مغلوب و کشته میشود. در مسیرِ راه گلاستر نیز میمیرد و ادگار با اندوه او را ترک میکند تا به اردوگاه دوک آلبانی برود.
در همین حین، نیروهای انگلیسی به دوور میرسند و انگلیسی ها به رهبری ادموند، فرانسوی های تحت رهبری کوردلیا را شکست میدهند. شاه لیر و کوردلیا به دستور ادموند اسیر می شوند. ادموند سربازی را میفرستد تا کوردلیا را اعدام کنه.
دوک آلبانی، گونریل و ریگان هم در اردوگاه به ادموند ملحق میشوند. دوک آلبانی که از ماجرا مطلع میشود به ادموند دستور میدهد لیر و کوردلیا را به اون بسپارن. ادموند قبول نمیکنه و در این بین نزاعی بین گونریل و ریگان نیز درمیگیرد.
دوک آلبانی دستور میدهد ادموند را به جرم خیانت دستگیر کنند. از طرفی دیگر گونریل به طور پنهانی ریگان را مسموم میکند. بعد از مرگ ریگان، گونریل هم بخاطر عذاب وجدان خودکشی میکند. ادگار هم در اردوگاه آلبانی پیدایش میشود و در حضور دوک پرده از خیانت ادموند برمیدارد و بعد هم با ادموند دوئل میکند. اما به درخواستِ دوکِ آلبانی او را نمیکشه. خیانت ادموند باعث میشود کوردلیا در زندان توسط فرستاده اش اعدام بشه. در نهایت شاه لیر با جنازه ی کوردلیا تنها دختر وفادارش مواجه میشود، شاه لیر از غم درگذشتِ دختر وفادارش می میرد. دوکِ آلبانی، ادگار و کنت سالخورده در زیر ابری از اندوه و پشیمانی از کشور انگلستان مراقبت می کنند.
از طرفی ادموند در غیاب گلاستر، بهش خیانت میکند و به کورنوال و ریگان، که مهمانان کاخ گلاستر هستند، میگه که گلاستر با ارتش فرانسه هم دسته و به شاه لیر و یارانش هم پناه داده است. او به کورنول میگوید که قرار است ارتش فرانسه با خیانت گلاستر بهشون حمله کنه. با این کار ادموند قصد دارد خودش جای پدر را بگیرد.
وقتی که گلاستر به کاخ خودش باز میگردد، ریگان و شوهرش، کورنوال، دستور دستگیری گلاستر را به سربازان میدهند. او را به خیانت متهم میکنند. گلاستر با همه وجود انکار میکنه اما اونا باور نمیکنند. گلاستر باورش نمیشه که میهمانانش در کاخ خودش چنین رفتاری دارن باهاش میکنن. کورنوال هر دو چشمِ گلاستر رو با ضربه ی شمشیر نابینا میکند. در همین حین یکی از سربازان باوفای گلاستر به روی کورنوال شمشیر میکشد و او را زخمی میکند. ریگان هم خدمتکار را میکشد و به یکی از سربازان دستور میدهد که گلاستر رو از کاخِ خودش بیرون میکنند. کورنوال نیز کمی بعد از شدت جراحت میمیرد.
نمایشنامه‌ی شاه لیر، یکی از معروف‌ترین تراژدی‌های شکسپیر است. این داستان سرنوشت پادشاهی مغرور است که فرق مهربانی واقعی و چاپلوسی را نمی‌داند و با سبکسری و تندخویی‌هایش خاندان و سلطنتش را بر باد می‌دهد. دلقک نیز نماد وجدان اوست که واقعیت‌های رفتار او را با طنزی گزنده بیان می‌کند.
چه بسیار حاکمانی که همچون لیر، دل به تملق‌های اطرافیانشان می‌سپارند و زمانی تفاوت خائن و خادم واقعی را درمی‌یابند که در سراشیبی سقوط قرار گرفته‌اند.
در کاخ ریگان هم رفتار مشابهی با شاه لیر میشود. شاه احساس میکند قدرتی که به دختراش داده حالا داره علیه خودش استفاده میشود. لیر که نمی تواند باور کند دختران محبوبش به او خیانت می کنند، کم کم دیوانه میشود. او از خانه‌های دخترانش فرار می‌کند و در طول یک طوفان بزرگ، با همراهی دلقک خود و کنت آواره ی بیایان میشوند

Комментарии

Информация по комментариям в разработке