راز جنایات و پرونده های سیاه دردناک | شوکه کننده ترین جنایات سیاه ... | پرونده جنایی ایرانی

Описание к видео راز جنایات و پرونده های سیاه دردناک | شوکه کننده ترین جنایات سیاه ... | پرونده جنایی ایرانی

راز جنایات و پرونده های سیاه دردناک | شوکه کننده ترین جنایات سیاه ... | پرونده جنایی ایرانی


ساعته ۴ صبحه روزه ۲۲ آبانه ساله ۹۵
صدایه جیغو داده وحشتناکی تویه یکی از کوچه هایه بن بسته خیابونه شریعتی بلند شد


با این صدایه جیغو داده وحشتناک
همسایه هایه این کوچه از خواب پریدنو خودشونو رسوندن دمه پنجره تا ببینن چه خبره

ولی تنها چیزی که دیدن این بود که رسوله ۴۶ ساله یکی از همسایه هاشون غرقه خون رویه زمین افتاده و دو تا زن که به نظر میرسید ضارب باشن با کفشایه پاشنه بلندشون در حاله فرارن

ساکنایه این کوچه با دیدنه این صحنه خیلی زود خودشونو به داخله خیابون رسوندنو رفتن کمکه رسول

رسول به خاطره ضربه هایه عمیقه چاقویی که خورده بود اصلا قادر به صحبت کردن نبودو فقط داشت به خودش میپیچید

کسایی که تویه صحنه ی این جنایت حضور داشتن
خیلی سریع موضوعو به پلیسو نیروهایه اورژانس اطلاع دادن


طولی نکشید که مامورایه کلانتریه شریعتی به محله حادثه رسیدن

همزمان با حضوره مامورایه کلانتری
نیروهایه اورژانسم به محل رسیدنو مشغوله چک کردنه علایم حیاتیه رسول شدن

اما خیلی زود مشخص شد رسول به خاطره ضربه هایه عمیقه چاقویی که بهش وارد شده و خونریزیه شدید جونه خودشو از دست داده

با مرگه رسول
موضوع دیگه رنگو بویه جنایت به خودش گرفت و قتله رسول شبونه به بازپرسه جناییه تهران اعلام شد


با اعلامه این خبر به بازپرسه جناییه شهره تهران
حدوده نیم ساعته بعد بازپرس به همراهه اکیپه جنایی به محله حادثه رسید

پزشکه تیمه جنایی با بررسیه جسد اعلام کرد
ضربه هایه عمیقی که با چاقو به گردنو سینه ی مقتول اصابت کرده باعث شده قبله رسیدنه نیروهایه اورژانس رسول جونه خودشو از دست بده

تحقیقاته محلی از افرادی که شاده این جنایت بودن شروع شد

یکی از همسایه های رسول که اولین نفر به صحنه ی جنایت رسیده بود از پنجره قاتلایه رسولو دیده بود میگفت

رسول خیلی ساله که ساکنه این کوچس
آدمه خیلی خون گرمو خوشروییم بود
چندین بار حتی خونه ی مام اومده بود
اونجوری که خوده رسول میگفت
تویه سنه کم ازدواج کرده بوده
ولی انتخابش اشتباه بوده و همین انتخابه اشتباهم باعث شده بعده ۳ سال زندگی از زنش طلاق بگیره

رسول میگفت بعده طلاق از همسرش
چن ساله بعد پدرش فوت میکنه و با ارثیه ای که بهش میرسه میتونه بیاد خونه ای که الان توش ساکن بودو بخره

رسول کارش خریدو فروشه ماشین بودو تنها زندگی میکرد
تا اونجاییم که من میدونم وضعو اوضاعه زندگیشم خوبه بود

امشب خواب بودم که دیدم صدایه جیغو داده خیلی شدیدی از تویه کوچه میاد
سریع اومدم دمه پنجره و دیدم رسول افتاده رو زمینو شدیدا خونریزی داره
دو تا دختره جوونم با کفشایه پاشنه بلند داشتن میرفتن سمته یه ماشینه ۲۰۷ خاکستری
من با دیدنه این صحنه سریع خودمو رسوندم پایین
ولی تا رسیدم اون دو تا دختر دیگه فرار کرده بودن
سریع رفتم سمته رسول
اصلا نمیتونست حرف بزنه
همسایه هایه دیگم رسیدنو سریع با پلیس تماس گرفتیم

صحبتایه این مرد تموم شدو بازپرس به سراغه شاهدایه دیگه این جنایت رفته بود که یهو صدایه دادو بیداده یکی از همسایه ها اومد که میگفت
خودشونن

تا مامورایه پلیس به خودشون اومدن
دو تا دختری که این جنایتو انجام داده بودن سوازه ماشینشون شدنو فرار کردن

اما شماره پلاکه ماشینشون توسطه افرادی که اونجا بودن برداشته شد

اونجوری که مشخص بود
عاملایه این جنایت
دوباره به صحنه ی قتلی که انجام داده بودن برگشته بودن تا ببینن اوضاعه رسول چجویریه
اما توسطه همسایه هایه رسول شناسایی شده بودن


با بدست اومده شماره پلاکه ماشینه قاتل
این پلاک استعلام شدو مشخص شد این ماشین به اسمه یه مرده ۲۶ سالس

خیلی زود آدرسه این مرد از تویه سیستمه جامعه پلیسه آگاهی استخراح شد

با بدست اومدنه آدرس که تویه محله پاسدارانه تهران بود
به سرعت نیروهایه عملیاتیه پلیسه آگاهی عازمه ‌آدرسه مورده نظر شدن


نیروهایه پلیس وارده خونه شدنو متوجه شدن دو تا زن تویه خونن

طولی نکشید که مشخص شد
این دو زن همون قاتلایه رسولن که با عملایه مختلف خودشونو تبدیل به دو جنسه کردن

دو متهمه این پرونده یکیشون خودشو سحر معرفی کردو گفت ۲۱ سالمه
اونیکی میگفت اسمش الهامه و ۲۶ سالشه

مدارکه هویتیه این دو نفر نشون میداد
هردوشون مردن


خیای زود این دو نفر به اداره ی آگاهی منتقل شدنو پشته میزه بازجویی قرار گرفتن

الهام میگفت
من از بچگی میلی به پسر بودن نداشتمو تمامه رفتارام دخترونه بود
واسه همین تمامه هم سنو سالام همیشه بهم چشمه بد داشتن
همیشه ازین موضوع درد میکشیدم

تا جایی که دیگه تصمیم گرفتم ترک تحصیل کنم
دیگه مدرسه نرفتم
واسه همین نه دیگه جایی تونستم کاره درست حسابی پیدا کنم نه درامده خاصی داشتم

پدرو مادرمم اوضاعه مالیه خوبی نداشتن که بتونن منو کمک کنن

۱۸ سالم شده بود که با یه پسر به اسم بهرام دوست شدم

بهرام وضعش خیلی خوب بودو بهم کمکه مالی میکرد
حتی برام یه خونه ام اجاره کردو اونجا ساکن شدم

هر ماه کلی پول به عنوانه خرجی بهم میداد
منم این پولارو جمع میکردمو میرفتم طلا میخریدم
یواش یواش نوعه پوششم عوض شدو لباسایه زنونه دیگه میپوشیدم

چندین سال با بهرام دوست بودم
...
- - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -

🔴 لینک سابسکرایب:
   / @jenayigram  

- - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -
🔸 ویدیوهای پیشنهادیه من:
📽️من فقط بهشون تذکر دادم وقتی دختر میارن خونه کمتر سر و صدا کنن:   • من فقط بهشون تذکر دادم وقتی دختر میار...  
📽️مادر و ناپدریم خواهرمو مجبور می کردن تن فروشی کنه منم نقشه قتلشونو کشیدم:   • مادر و ناپدریم خواهرمو مجبور می کردن ...  
📽️مهین قدیری اولین قاتل سریالی زن ایران:   • پرونده جنایی تنها قاتل زن سریالی ایرا...  
📽️خفاش شب:   • پرونده جنایی خفاش شب غلامرضا خوشرو |ق...  
📽️بهم گفت دیگه شوهرتو نمی بینی
:   • بهم گفت دیگه شوهرتو نمی بینی  

- - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -

#پرونده_جنایی
#پرونده
#قتل

Комментарии

Информация по комментариям в разработке