اسرار وحشتناک ترین و فجیع ترین اتفاقات در پرونده های جنایی ایرانی

Описание к видео اسرار وحشتناک ترین و فجیع ترین اتفاقات در پرونده های جنایی ایرانی

اسرار وحشتناک ترین و فجیع ترین اتفاقات در پرونده های جنایی ایرانی





پرونده اول:

ظهر سه شنبه 2 اسفند امسال خبر شلیک گلوله به یه مرد جوون توی نیاوران به پلیس 110 اعلام شد

با حضور تیمی از پلیس آگاهی و اورژانس پیکر خونین این مرد که هنوز وسط خیابون بود به بیمارستان منتقل شد

به سرعت کاراگاهای اداره آگاهی با بررسیه محل حادثه و تصاویر دوربین مداربسته متوجه شدن که عامل تیراندازی برادر این مرد بوده

توی تصاویر مشخص بود که مرد تیرانداز صبح روز حادثه رفته خونه ی برادرش و چن ساعت بعد باهم از خونه خارج شدن که برن محل کارشون

در حالی که یکی از برادرا توی خیابون منتظر بود
برادره دیگه سوار ماشینش شد و همون لحظه با سلاحی که توی ماشینش بود یه گلوله به پشت سر برادرش زد
بعد چن ثانیه که برادرش روی زمین افتاد با ماشین چن بار از روش رد شد و به سرعت ازونجا فرار کرد
...




پرونده دوم:
صب دوشنبه 18 آذر سال 98 رهگذرایی که قصد عبور منطقه بیابونی بزرگراه خلیج فارسو داشتن چشمشون به جسدی که کنار اتوبان رها شده بود افتاد

طولی نکشید که این افراد موضوعو به پلیس 110 گزارش کردنو بازپرس جنایی به همراه تیمی از پلیس آگاهی و ماموران کلانتری خودشونو به اونجا رسوندن

جسد مربوط به پسری حدودا 24 ساله بود که با ضربه های زیاد چاقو کشته شده بود و با اعلام پزشک قانونی که توی صحنه بود حدود 9 ساعتی از زمان مرگش میگذشت

مامورا توی بازرسیی که از جسد انجام دادن هیچ مدرکی رو که هویت جسد و مشخص کنه پیدا نکردن

تا اینکه یکی از مامورای کلانتری خلیج فارس وقتی جسدو دید شناخت
به گفته ی این مامور مقتول توی همون محدوده زندگی میکردو 2 روز قبل با شکایت پدرش بازداشت شده بود

به این ترتیب هویت جسد از مدارکی که در کلانتری موجود بود شناسایی شد

به سرعت بازپرس پرونده راهیه محل زندگیه این پسر شد تا تحقیقات خودشو شروع کنه

اما وقتی بازپرس از خونواده مقتول بازجویی کرد همه ی اعضای خونواده اصرار داشتن که از مقتول بی خبرن...




پرونده سوم:
بشکه اسید و آوردیم ولی جنازه ها چون باد کرده بودن توش جا نمیشدن
فقط جسد الهامو چون لاغر بود تونستیم بندازیمش توی بشکه اسید


با ما تا آخر این پرونده جنایی وحشتناک همراه باشین

حتمنه حتمنم کانالمونو سابسکرایب کنین و زنگولرم فعال کنین تا هروخ ویدیوی جدیدی میذاریم از دستش ندین

16 اسفند سال 99 پسر جوونی خودشو هراسون به پلیس آگاهی رسوند و جنایت وحشتناکی که دوستش نیما و دوست دخترش الناز مرتکب شده بودن رو برای پلیس تعریف کرد


این پسر میگفت
نیما رو خیلی ساله میشناسمو دوست صمیمیمه
چن وقتی بود نیما با یه دختر خییلی پولدار به اسم الناز دوست شده بود و به خونشون که شرق تهران بود رفت و آمد داشت
یه روز منم باهاشون رفتم بیرون ولی وقتی ازشون جدا شدم کیفم توو ماشینشون جا موند

برای همین رفتم جلوی خونه الناز که کیفمو ازشون بگیرم
وقتی رفتم کیفمو بگیرم خیلی دستشویی داشتم وقتی به نیما گفتم
بهم گفت بیا بالا...



پرونده چهارم:

ساعت 1 بامداد دوم خرداد سال 95 ناگهان محمد 36 ساله با فریادای دلخراشش اهالی خیابون حر مشهدو از خونشون بیرون کشید
محمد که تازه از بیرون به خونه رسیده بود با اجساد خون آلود همسر و دوتا دختر کوچیکش مواجه شده بود فقط فریاد میزد
زن و بچمو کشتن

وقتی اهالی محل با سر و صدای محمد وارد خونش شدن
با صحنه وحشتناکی روبرو شدن که هر کسی توان دیدنشو نداره
گلوی دختر 3 ساله بریده شده بود و پیکر غرق خون دختر 6 ساله محد زیر جسد مادر 40 سالش بود


دقایقی بعد با تماس اهالی محل نیروهای اورژانس وارد محل جنایت شدنو شروع به معاینه اجساد کردن
وقتی نیروهای اورژانس پیکر نغمه 6 ساله رو از زیر جسد مادرش بیرون کشیدن متوجه شدن که این دختر هنوز زندسو نبضش به کندی میزنه
برای همین به سرعت نیروهای امدادی این دخترو به بیمارستان شهید کامیاب مشهد رسوندن

خیلی سریع پزشکا دست به کار شدنو نغمه رو به اتاق عمل بردن
به امید اینکه این دختر از مرگ نجات پیدا کنه و راز این جنایت وحشتناکو فاش کنه
...

پرونده پنجم:

ساعت 9 صب 8 فروردین سال 99 گزارش یه سرقت وحشتناک از یه مغازه موبایل فروشی به پلیس اسلامشهر اعلام شد

با ما همراه باشین تا جریان این سرقت مرگبارو براتون روایت کنم
حتمنه حتمنم کانالمونو سابسکرایب کنینو نظراتونو برامون بنویسین

پلیس بلافاصله به محل اعزام شد و متوجه شد 2مرد برای یه خرید ساختگی وارد مغازه موبایل فروشی شدن و بعد زخمی کردن صاحب مغازه با 50 گوشی موبایل با همدست سومشون که بیرون مغازه بوده ازونجا فرار کردن

فرشاد صاحب مغازه که شاهرگش بریده شده بود بعد رفتن سارقین با برادرش تماس میگیره و خیلی سریع برادرش به بیمارستان میرسونتش
ولی بعد اینکه به بیمارستان میرسه تلاش پزشکا دیگه فایده نداشت و فرشاد به کما میره
چند ساعت بعد دکترها دیگه از فرشاد قطع امید میکنن و مرگ مغزیشو به خونوادش اعلام میکنن

بعد اعلام مرگ مغزی فرشاد خونوادش یه تصمیم سخت میگیرنو اعضای بدنشو اهدا میکنن


پلیس تحقیقاتشو برای پیدا کردن عاملای این سرقت خونین شروع کردو خیلی زود موفق به دستگیری سه سارق این جنایت مرگبار شد
...

- - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -

🔴 لینک سابسکرایب:
   / @jenayigram  

- - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -
🔸 ویدیوهای پیشنهادیه من:
📽️من فقط بهشون تذکر دادم وقتی دختر میارن خونه کمتر سر و صدا کنن:   • من فقط بهشون تذکر دادم وقتی دختر میار...  
📽️مادر و ناپدریم خواهرمو مجبور می کردن تن فروشی کنه منم نقشه قتلشونو کشیدم:   • مادر و ناپدریم خواهرمو مجبور می کردن ...  
📽️مهین قدیری اولین قاتل سریالی زن ایران:   • پرونده جنایی تنها قاتل زن سریالی ایرا...  
📽️خفاش شب:   • پرونده جنایی خفاش شب غلامرضا خوشرو |ق...  
📽️بهم گفت دیگه شوهرتو نمی بینی
:   • بهم گفت دیگه شوهرتو نمی بینی  

- - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -

#پرونده_جنایی
#پرونده_مستند
#قتل

Комментарии

Информация по комментариям в разработке