چرا مولانا خداوند را با رقص عبادت میکرد اما عالمان دین با آن مخالفند؟

Описание к видео چرا مولانا خداوند را با رقص عبادت میکرد اما عالمان دین با آن مخالفند؟

مولانا کیست؟
چرا با رقص خداوند را عبادت میکرد؟
رقص سماع چیست و اصلاً رقص چه معنایی دارد؟
چرا مولانا عاشق خداوند شد؟
مولانا اهل کجاست؟
او چرا صوفی بود و عشق رو چطور تفسیر میکرد؟
داستان مولانا و شمس تبریز چیست؟


روش دیدن خدا از نگاه مولانا ! چرا مولانا عاشق خداوند شد؟
   • روش دیدن خدا از نگاه مولانا ! چرا مول...  

رمز گشای از رابطه ی عجیب شمس و مولانا !
   • رمز گشای از رابطه ی عجیب شمس و مولانا...  


منجی آخرالزمان از ایران است:
   • منجی آخرالزمان از ایران ظهور میکند! س...  

آیا ما قبلاً زندگی کردیم؟
   • چگونه از چرخه ی تناسخ خلاص شویم؟ راهک...  

راز جهان در این کتیبه ی گم شده :
   • آنها به دنبال این کتیبه هستند : تمام ...  

مرموزترین مرد تاریخ:
   • جادوگر یا پیامبر؟؟ شخصی که نژاد انسان...  


تا به حال داستان های زیادی از شاعر و عارف ایرانی، مولانا شنیدیم.
داستان هایی از عشق و شور و عرفان که از زمان آشنایی او با استاد معنوی خودش، شمس تبریز آغاز شد و تا شیدایی و فنای او ادامه پیدا کرد.


اما در این ویدیو قراره مولانا رو از دیدگاه جدیدی مورد بررسی قرار بدیم.
میخوایم ببینیم که مولانا واقعاً خداوند رو چطور میدید که اینگونه شیفته و دلباخته ی او شد؟
ببینیم که عشق به خالق و به تمام جهان و محتویاتش که مولانا، انعکاسی از وجود خداوند
میدونست، چطور دیدگاه او رو شکل داد و در نهایت خود او در این باره چی میگه؟
چه چیزی مولانا رو تا به این حد شیفته کرد و شمس تبریز چطور برای مولانا سمبلی از عشق خداوند شد؟


جلال‌الدین محمد بلخی معروف به مولانا، مولوی و رومی؛
شاعر پارسی‌گوی ایرانی در قرن هفتم هجریه. با اینکه او اسم ها و القاب زیادی داره، او در دوران حیات به نام های «جلال‌الدین»، «خداوندگار» و «مولانا خداوندگار» نامیده می‌شده‌است.


در قرن‌های بعد، القاب «مولوی»، «مولانا» و «مولوی رومی» برای او به کار رفته و از بررسی برخی از اشعارش مشخص میشه که تخلص او در اشعارش «خاموش» و «خَموش» بوده. زبان مادری او پارسی بوده، با این حال اشعار کمی به زبان های عربی، ترکی و حتی یونانی از خودش به جا گذاشته.

امروزه او با نام رومی Rumi در جهان غرب شهرت بسیار بزرگی داره، بطوریکه سلبریتی ها و بزرگان علم در جهان از جملات قصار و اشعار او به صورت تتو و نوشته هایی روی لباس هاشون استفاده میکنن.
زیرنویس : جنیفر لوپز در روز تولد بن افلک، تی شرتی با ترجمه ی شعر مولانا به تن کرده.
اصل این شعر در غزلیات شمس به این شکل است :
تو جان و جهانی و نام تو عشق است
هر آنک از تو پری یافت بر علو گردد


آثار مولانا لبریز از مفاهیم خداشناسی و توحیده.
او به گونه ای از خداوند حرف میزنه که گویی بُعدی نا آشنا از او رو ملاقات کرده که برای ما ناشناخته است؛
او در جایی در این باره میگه:
دعوی عشق را همگان دارند، اما حقیقت عشق را کمتر کسی در می‌یابد.
شرط اصلی عشق، گذشت از بقای خیالی و خروج از منزل «من و مایی» است. تا وقتی که منِ خود را حفظ کرده‌ای به جوهر عشق نخواهی رسید.
باید شهادت به یکتایی حق را با کمال خلوص بپذیری و بر زبان آوری، تا این راه معرفت بر تو گشوده شود.


اما منظور مولانا از این عشق چیه؟
او در مورد ماهیت خداوند چی فکر میکنه؟


مولانا بینش های بسیار زیبایی رو در مورد ماهیت خدا و زندگی انسانی ما به جهان ارائه کرده. او نه از توانایی درک خوشایند خداوند متعال برخورداره، بلکه به خوبی میدونه که ما در این دنیا چه رنج هایی رو متحمل میشیم. او سعی میکنه با کمک گرفتن از هندسه ی افکار و دانش خود، رنج بشریت رو کاهش بده و بر شادی اون اضافه کنه.


اما ایمان چیه و دلیل پافشاری این شخصیت بزرگ بر ایمان چی بوده؟
از دیدگاه مولانا، ایمان بهترین واکنش انسان به دردها و رنج هاست. دردهایی که باید آگاهانه اونها رو پذیرفت. چرا که به لطف ایمان، به طرز معناداری این دردها برای ما شیرین خواهند شد.


با این اوصاف مولانا چطور خداوند رو درک میکرد؟
بدیهیه که در آغاز حرکت به سوی خدا، رابطه مستقیمی بین قدرت استدلال و ایمان وجود داره، به طوری که عقلانیت انسان و استدلال منطقی او، افکارش رو به سمت درک بهتر خدا و دین
سوق میده.

با این وجود، به نظر میرسه در مراحل بالاتر ایمان و عشق، عقلانیت و تفکر منطقی، اعتبار و ربط خودشون رو از دست میدن و نیازی به تکیه بر اونها نیست.

در طول تاریخ، فیلسوفان شرقی و غربی با تحقیق عقلی و استدلال منطقی سعی در اثبات وجود خدا داشتن. با این حال، اکثر اونها در نهایت به نتایجی مشابه نتایج مولانا رسیده اند، که وجود و حضور خدا رو فقط با چشم روحانی و ایمان میشه تأیید کرد.


در دیدگاه مولانا جهان یکپارچه زیباست و زیبایی امری معرفتی و ذهنی نیست، بلکه امری هستی شناسانه و عینیه.
هنر و زیبایی برای شاعر عارفی چون مولانا، تجربه ایه که در اون زیبایی مفهومی منطقی و خاص نیست، بلکه حقیقتی منحصر به فرد و زنده اس که انسان رو به مستقیماً به خالق جهان
و حقیقت یگانه ی اون متصل میکنه.

مولانا بر این باوره که در پس همه پدیده های این جهان، وجودی کامل، آگاه، بی نهایت با تمام صفات خیر نهفته است. او این وجود رو خدا نام گذاری میکنه. خداوند منبع ابدی هستی و حیات...



از نظر مولانا، خداوند آفریدگاریه که تمام هستی رو از «هیچ» و تنها به اراده ی خودش آفریده.
میشه گفت که مرکز اندیشه مولانا، خداونده. او هیچ چیز به جز خداوند نمیبینه و مولانا همون انسان عارف و یکتاپرستیه که در خصوصیات خداوند محو میشه.



اندر دل من درون و بیرون همه او است
اندر تن من جان و رگ و خون همه اوست
اینجای چگونه کفر و ایمان گنجد
بی‌چون باشد وجود من چون همه اوست


این مرد همیشه در جهاد و مبارزه با خوده، تا بتونه بر درگیری های درونی و امیال حیوانی غلبه کنه. سلوک عرفانی، عبادت عاشقانه و خودسازی از خصوصیات مولانای عزیز بود.

#greendot #مستند #گرین_دات #مولانا #عرفان #صوفی #خدا #شمس_تبریز

Комментарии

Информация по комментариям в разработке