مانترای سامیازا فرشته سقوط کرده

Описание к видео مانترای سامیازا فرشته سقوط کرده

از محققان بر این باورند که جدا کردن این دو مهم است، و معتقدند که اگرچه این دو مشابه هستند، موجودات ماوراء طبیعی کاملاً متفاوت هستند. شیطان تصمیم گرفت که بیرون رانده شود در حالی که سامیازا وظیفه داشت به زمین فرود آید و مراقب انسان ها باشد.

به گفته برخی، سامیازا یکی از معدود موجودات موجود در خلقت است که نام واقعی خدا را می‌داند و زمانی پیشنهاد داده است که به زن انسان استهار معرفتی در مورد آن بدهد. این دانش خاص، عنوان دیگر او را به نام «او نام را می بیند» به ارمغان آورده است.

روایت آفرینش در انجیل
سامیازا در کنار خود عزازل از روسای ناظران بود. او اولین کسی بود که به عنوان دیده بان منصوب شد و با قدرتی که در اعطای نام به برکت شناخت نام غیرقابل وصف خداوند داشت، تمام ناظرانی را که برای خدمت در گروه سرود خود می آمدند نام برد. آنها به بشریت اولیه به عنوان مخازن وسیعی از اطلاعات در مورد نکات ظریف تمدن خدمت کردند و از خودگذشتگی آنها قابل مقایسه نبود. آنها ابتدا ناظران نامیده می شدند، زیرا وظیفه آنها مشاهده انسانیت بود و در صورت لزوم دست یاری دراز می کردند اما در روند توسعه انسانی دخالت نمی کردند.

سامیازا در حین تماشای خود متوجه تغییری در گله شد، عمدتاً با نحوه نمایش فانی های ماده. بدن آنها زیر نور خورشید می درخشید، پیکرها از نظر هندسی در ساختار بیولوژیکی انسان ها ساخته شده بودند، و چشمان آنها اشتیاق بی حد و حصری را می تابید. سامیازا در آن زمان نمی دانست، این نتیجه طلسم نعمه بود ، یکی از اولین زنان ساکن عدن که پیشرفت های آدم را رد کرد . از آنجایی که نعمه روح استقلال جنسی زنان و مناسک مقدس شهوانی است، طلسم او نه تنها ظاهر زنان، بلکه روحیه آنها را نیز منحرف می‌کند و حتی برای موجودات الهی مانند فرشتگان نیز بسیار مطلوب می‌شود.

نعمه در کسوت یک زن فانی به سامیازا نزدیک شد و با افکار و اصرارهای او بازی کرد. سامیازا در ابتدا این تصور را رد کرد که این زنان را برای خود بگیرد زیرا وظیفه مقدس آنها بود که این انسان ها را مشاهده و شبانی کنند. با این حال، نعمه توضیح می دهد که اگرچه آنها ممکن است در امور انسان دخالت نکنند، خداوند متعال هرگز چیزی در مورد دخالت دست آنها در ارضای لذت های بدن نگفته است. سامیازا مدتها قبل از اینکه تسلیم شود فکر کرد و به سرعت مراقبان دیگر خود را در بالای کوه هرمون جمع کرد.

اتحادیه ممنوعه
هنگامی که فرشتگان شورشی برای اولین بار در کوه هرمون ملاقات می کنند تا انجمن مخفی خود را متشکل از 200 عضو سازمان دهند، سامیازا، به عنوان رئیس شناخته شده آنها (تحت رهبری Azazel ) در ابتدا به عزم آغاز کنندگان برای نادیده گرفتن بهشت شک می کند. آن‌ها قصد داشتند از طریق ترکیب‌های تاریک و سوگندهای مخفیانه به مجازات مرگ به این هدف برسند و از این طریق خود را به آن خیانت ببندند که در آن از دانش بهشتی خود برای ایجاد دینی جعلی بر روی زمین برای ارضای شهوات و امیال نفسانی خود استفاده کنند.

به این ترتیب سامیازا با متقاعد کردن سایر ناظران برای پیوستن به او در زنا با زنان، به تبانی و نقشه با گریگوری گناهکار دیگر ادامه می دهد تا زنان را از قبایل انسانی اغوا کند. فرزندان حاصل از این فحشا و پرورش غیرطبیعی "غول" نامیده می شدند (که در کتاب خنوخ به آن نفیلیم گفته می شود ). آنها با هم بر نژادهای فرودست انسانها تسلط دارند، می کشند و استثمار می کنند - که از زمان پدرسالار ستیت عادل یارد، پدر خنوخ نبی شروع شد - فسق آنها پس از آن به اوج جدیدی رسید: "و بی تقوای بزرگ و زنا بسیار بود. و گمراه شدند و همه راههایشان فاسد شد.»

اما شاید سخت‌ترین گناه ناظران این بود که به طور کفرآمیز به انسان‌ها در مورد هنرها، علوم ممنوعه، و «اسرار» یا «اسرار» آسمانی عرفان یا معرفت واقعی آسمانی آموزش داده و آموزش می‌دادند - به‌ویژه حکمتی که ازازل تعلیم می‌داد. آنها همچنین اسرار جنگ (از جادو، متالورژی، و سلاح گرفته تا تزئینات اغوا کننده، جواهرات و لوازم آرایشی) - که همه آنها در نهایت، اگرچه تعجب آور نیست، خشم بهشت را پایین می آورد.
ادامه👇👇
https://the-demonic-paradise.fandom.c...

Комментарии

Информация по комментариям в разработке