Eshghe Mamnu - E 33 - سریال عشق ممنوع - قسمت 33 - ورژن 90 دقیقه ای- دوبله فارسى

Описание к видео Eshghe Mamnu - E 33 - سریال عشق ممنوع - قسمت 33 - ورژن 90 دقیقه ای- دوبله فارسى

بیسان به دیدن فیروزه آمده و مادرش سوغاتی های زیادی از سفر آورده. او یک پاکت هم برای سمر دارد که به کاتیا می دهد تا در اتاقش بگذارد. ولی آنها می فهمند که در اتاق سمر قفل است و مشکوک می شوند. سمر و مهند به فرودگاه رفته اند تا با هم فرار کنند و زندگی سابق خود را رها نمایند. اما مهند لحظه ی آخر از رفتن منصرف می شود. سمر با فیروزه تماس می گیرد تا نامه ای را که برای عدنان در اتاق گذاشته، بردارد. اما فیروزه قبلا این مساله را حل کرده است و نامه را برداشته. عدنان تصمیم دارد به مهند مسئولیت بیشتری دهد و می خواهد او را با نهاد برای کنترل پروژه ها به آذربایجان بفرستد. سمر از عدنان عذرخواهی می کند و با هم آشتی می کنند. مهند بلافاصله به خانه ی بشرا می رود و به صورت ناگهانی پیشنهاد می کند که فوری ازدواج کنند. اما بشرا از پاریس پیشنهاد همکاری دریافت کرده و نمی خواهد الان در این موقعیت ازدواج کند. حلمی از نهاد می خواهد تا برای اینکه از این تنگنا خارج شود کمکش کند و ....
نهال و دوستش در حال برنامه ریزی برای جشن پایان سال تحصیلی هستند. سمر با عدنان آشتی کرده و مهند که هنوز نمی داند اوضاع و شرایط خانه چطور است، می ترسد به تماس های عدنان پاسخ دهد. اما وقتی فهمید عدنان قصد دارد به او ماموریتی بدهد خوشحال شده و با بشرا به خانه می روند. لمیس تصمیم جدیدش را به عدنان اعلام می کند. او قصد دارد بعد از تمام شدن فصل امتحانات و کنکور نهال، به خانه ی جدیدی نقل مکان کند، ولی به کار در عمارت ادامه خواهد داد. فیروزه از آشتی سمر و عدنان خوشحال است و به بچه ها برای جشن پایان سال نظراتی می دهد. عدنان تصمیم دارد مهند را همراه نهاد برای بازرسی پروژه ها به آذربایجان بفرستد. کاتیا به دستور فیروزه یک زاپاس از تمام کلیدهای عمارت درست کرده و در اتاقش مخفی کرده است. جمیله کلیدها را پیدا می کند. بعد از رفتن نهاد، بیسان به عمارت آمده و قرار است چند روزی با پسرش آنجا بماند. همه در عمارت دور هم جمع شده و خوشحالند. در آذربایجان شرایط هوا مساعد نیست و گردوخاک شدیدی وجود دارد. نهاد گزارشات را به عدنان می دهد و می گوید به دلیل شرایط بد هوا نمی توانیم به همه جا سر بزنیم و باید چند روز بیشتر اینجا بمانیم. مهند در این شرایط گیر کرده و ....


خلاصه داستان سریال عشق ممنوع دوبله فارسی
عدنان یکی از ثروتمندان شهر است که سالها پیش همسرش را از دست داد، او که عاشق همسرش بود همچنان تنهاست و همه عشقش را به دو فرزندش نهال و مراد می دهد. عدنان در عمارت با شکوه خود به همراه فرزندانش، پرستار بچه ها لمیز خانم و تعدادی آشپز، کارگر و راننده زندگی می کند. مهند پسر جوان فامیل هم به عمارت می آید تا با آنها زندگی کند.
از آن سو، مالک بی که یکی دیگر از تجار معروف شهر بود، به تازگی فوت می کند. همسرش فیروزه که زنی بسیارجاه طلب بود، برای رسیدن به عدنان، نقشه هایی در سر دارد. او دو دختربه نام های سمر و بیسان دارد. بیسان که در گذشته با مهند رابطه ی عاشقانه داشت، حالا با پسر یکی از ثروتمندان شهر ازدواج می کند. عدنان هم دلباخته سمر می شود و سمر با وجود اختلاف سنی برای رهایی از یک سری مشکلات که مادرش به وجود آورده بود، با عدنان ازدواج می کند. داستان از آنجا شروع می شود که در عمارت علاوه بر فرزندان عدنان بی که مخالف وجود سمر بودند، مهند هم زندگی می کند. عشق پنهانی بین سمر و مهند به وجود می آید و زندگی همه را تحت تأثیر قرار می دهد، این عشق ممنوع برای عشق های دیگران هم مشکلاتی ایجاد می کند...

برای تماشای سریالهای ترکی با دوبله ی فارسی، کانالهای ما را سابسکرایب کنید
@OTV Drama
@OTV Gold
@OTV Plus
@Eshghe Mamnoo عشق ممنوع

ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید
Instagram :   / otvfarsi  
Telegram : https://t.me/+UMVWB4NFWCEyZGVk
Facebook : https://www.https://www.facebook.com/...

​ @Forbidden Love - العشق الممنو @Eshghe Mamnoo عشق ممنوع @turkish serial @Turkish Drama HD العربية @farsi dubbed serial @Beren Saat @Bihter Yöreoglu @Kivanç Tatlitug @Behlül Haznedar @Nebahat Çehre @Firdevs Yöreoglu @Hazal Kaya @Nihal Ziyagil @Ilker Kizmaz @Nihat Önal @Nur Fettahoglu @Peyker Yöreoglu @Selçuk Yöntem @Adnan Ziyagil @Zerrin Tekindor @Deniz Decourton

Комментарии

Информация по комментариям в разработке