اردشیر دوم هخامنشی : اوج نفوذ ایرانیان در یونان باستان

Описание к видео اردشیر دوم هخامنشی : اوج نفوذ ایرانیان در یونان باستان

حمایت اختیاری از دیپ پادکست:
  / deeppodcastiran  

Instagram:   / deep.podcast  
Telegram Channel: Https://www.telegram.me/deeppodcast

اردشیر دوم هخامنشی
(اوج نفوذ هخامنشیان در یونان)
« داریوش دوم، پادشاه ایران در سالِ 404 پیش از میلاد از دنیا رفت. داریوش دوم همسری داشت به نامِ ملکه پریزاد که بسیار در امور مملکت دخالت میکرد. بعد از درگذشتِ پادشاه، قدرت به پسرِ بزرگترش یعنی اردشیر دوم رسید. اردشیر دوم، فرزندِ ملکه پریزاد بود.
اما داریوش دوم یک پسرِ کوچکتر هم داشت، فردی به نامِ کوروش که در تاریخ ایران به کوروش جوان شهرت پیدا کرد. کوروش جوان با سیاستهای پدرش مخالف بود به همین دلیل داریوش قبل از مرگش ، کوروشِ جوان رو به پایتخت احضار کرد.
زمانیکه اردشیر دوم در حالِ اجرای مراسم پادشاهی بود، خبرِ بدی براش آوردن. ماموران به اردشیر اطلاع دادن، فردی قصد داره شما رو به قتل برسونه. این فرد کسی نیست جز برادرتون، کوروشِ جوان. »
با اینکه ملکه پریزاد مادرِ اردشیر بود اما به کوروش هم علاقه زیادی داشت حتی بعد از یه مدتی نظرش عوض شد و حس کرد پادشاهیِ کوروش، برای حکومت بهتره.
کوروش قصد داشت یک سپاهی تشکیل بده و زمانیکه مراسمِ تاجگزاری داره انجام میشه با این سپاه به برادرش حمله کنه و حکومت رو به دست بیاره.
ولی این اتفاق نیافتاد، چون نقشه کوروش لو رفت. اردشیر هم که داستان رو فهمید فورا دستور داد کوروش رو دستگیر کنند. اردشیر میخواست کوروش رو اعدام کنه، اما این وسط ملکه پریزاد مانع شد. ملکه پریزاد شدیدا طرفدار کوروش شده بود.
در قسمت قبلی در مورد ملکه پریزاد توضیح دادیم. زنی بود بسیار با نفوذ که با کارهایی که انجام داد حکومت هخامنشیان رو ضیعف کرد و به اعتقاد مورخین یکی از عوامل سقوط پادشاهی هخامنشی بود.
سالهای پایانی سلطنت اردشیر دوم ، سالهای تاریک و پرآشوبی بودند. اردشیر دوم ، شاهِ هخامنشی در سالِ 361 پیش از میلاد و بعد از چهل و سه سال سلطنت از دنیا رفت.
بعد از مرگِ اردشیر، اختلافات و آشوبها واردِ فازِ جدیدی شد.
طبقِ نوشته تاریخنگاران، اردشیر همسرانِ بسیار زیادی داشت و حتی گفته میشه 115 فرزند پسر و دختر داشت که البته خیلیاشون در دورانِ حیاتِ اردشیر از دنیا رفتند.
در بین این صد و پونزده فرزند، نامِ چهارتاشون در تاریخ باقی مونده.
داریوش که بزرگترین پسرش بود ، آریاسِپ ، اُخُس و آرسام.
اردشیر فهمیده بود که بین اُخُس و داریوش بر سرِ جانشینی رقابت شکل گرفته. شاه برای اینکه اختلافات بالا نگیره ، داریوش رو به عنوانِ ولیعهد معرفی کرد. دیگه اُخُس کارِ خاصی نمیتونست انجام بده چون داریوش هم شاهزاده قدرتمند و با نفوذی بود.
اما یک اتفاق عجیب باعث شد که ورق روزگار برای داریوش برگرده. داریوش دلباخته دختری بود که این دختر هیچ نسبتی با خاندانهای سلطنتی نداشت. داریوش از پدرش خواست تا با این دختر ازدواج کنه اما اردشیر که اصلا به این ازدواج راضی نبود، دستور داد دختر رو به معبد آناهیتا بفرستن. چون کاهنانی که در معبد آناهیتا بودن باید تارک دنیا میشدن و حقِ ازدواج نداشتن.
این حرکت تاثیر بدی بر روی داریوش گذاشت. مشابه همین کار رو اردشیر بر سرِ یکی سردارانش در سالهای دور انجام داده بود. در هر صورت این سردار هخامنشی به همراه شاهزاده داریوش تصمیم گرفتن از اردشیر انتقام بگیرن. اونا قرار گذاشتن زمانیکه شاه در اتاقش خوابه، بالای سرش بیان و شاه رو ترور کنن.
اما شاه از طریقِ جاسوسان فهمیده بود که سردار و فرزندش چه نقشه‌ای براش کشیدن. این عملیات شکست خورد. سردارِ هخامنشی در همون شب توسط نگهبانان کشته شد و
اما باز هم اُخُس نمیتونست پادشاه بشه چون دو برادرِ بزرگ داشت. آریاسپ و آرسام.
آریاسپ بزرگتر بود و محبوبِ دلِ شاه و حتی مردم ایران.
اُخُس برای اینکه به این محبوبیت ضربه بزنه، هر روز خبرچین ها رو میفرستاد تا کلی دروغ و تهمت علیهِ آریاسپ بگن. از اون طرف کلی هم شایعه در جامعه پخش کرده بودند. هر چند شاه توجهِ زیادی به این حرفا نمیکرد اما به هر حال تمامی این اتفاقات به گوشِ آریاسپ میرسید. آریساپ از این جوِ وحشتناکی که علیه‌ش اتفاق افتاد بسیار افسرده شد و در نهایت هم دست به خودکشی زد.
حالا تنها یکنفر جلوی راهِ اُخُس بود، یعنی اون یکی برادرش، آرسام.
اُخُس یک نفر رو اجیر کرد که آرسام رو به قتل برسونن. این عملیات با موفقیت انجام شد و تمامیِ موانع از جلوی راهِ اُخُس برداشته شد.
اردشیر هم در اوخر سلطنت بسیار پیر و بیمار شده بود و دیگه امکان بررسی دلایل مرگِ فرزندانش رو نداشت. خیلی ها اعتقاد دارند اردشیر از غمِ از دست دادنِ فرزندانش از دنیا رفت.
گفته میشه اُخُس به قدری حیله گر و مکار بود که تا مدتها مرگِ پدرش رو به اطلاع عموم نرسونده بود و در خفا از طرفِ پدرش فرمان صادر میکرد.
اون قصد داشت ظرف چند ماه به درباریان نزدیک بشه و زمانیکه نفوذش رو کامل کرد اونموقع تاجگزاری کنه.
در یکی از عجیب ترین کارهاش، چند ماه بعد از مرگِ پدرش، نامه‌ای به دروغ برای مقامات فرستاد و خودش رو ولیعهد رسمی ایران خوند.
در نهایت هنگامیکه ده ماه از مرگِ اردشیر دوم گذشت، اُخُس این خبر رو عمومی کرد و خودش رو شاهِ ایران خوند. اون حتی اسمش رو هم تغییر داد و در تاریخ ایران به اردشیر سوم شهرت پیدا کرد.
اُخُس یا همون اردشیر سوم در سالِ 359 پیش از میلاد قدرت رو در ایران بدست گرفت. این اتفاق در دورانی رخ داده بود که حکومتِ هخامنشیان بسیار ضعیف شده بود و هر روز آشوبها بیشتر میشدن
این از امپراتوری هخامنشیان که هر روز یک ضربه جدید رو تجربه میکرد. ولی رقیب قدیمیشون یعنی یونان هم چندان حال و روزِ خوشی نداشت.
در یونان هم جناح های مختلف هر چند وقت یک بار اعلام استقلال میکردن. درسته ایران و یونان دشمنِ قسم خورده همدیگه بودن ولی قدرتمند بودنشون برای هر دو حکومت لازم بود. زمانیکه یونان دچار آشوب شد، نواحی غربی و یونانی نشین در ایران هم وضعیتی اسفناک پیدا کردن.

Комментарии

Информация по комментариям в разработке