نقد فیلم هرگز رهاش نکن |‌ Never Let Go 2024

Описание к видео نقد فیلم هرگز رهاش نکن |‌ Never Let Go 2024

‍ انتزاع آشفته

نام انگلیسی: Never Let Go

نام فارسی: هرگز رهاش نکن

محصول: ۲۰۲۴ – ایالات متحده

ژانر: دلهره‌، هیجان‌انگیز

رده‌‌ی سنی: ۱۶+

امتیاز: ۲ از ۴

مصطفی ملکی


«السکاندر آجا» در سینمای دلهره مسیر خود را از اکستریم فرانسوی به‌سوی انتزاعی‌ترین نقاط این ژانر تغییر داده است. در آخرین اثر او با نام «اکسیژن» شاهد بودیم که او چگونه با خاطرات و کالبد انسانی در تک‌لوکیشن بازی کرد. گویا او در همین مسیر سعی دارد گام بعدی را بردارد. او در فیلم جدید خود سعی دارد انتزاع یک ذهن پریشان را در میان جنگلی انبوه به تصویر بکشد.

روایت سه کاراکتر را در بر می‌گیرد؛ مادر و دو پسر دوقلو که همراه او در کلبه‌ای جنگلی زندگی می‌کنند. آقای آجا از همان ابتدا دچار ترس نمی‌شود و روایت را برای مخاطب دچار دوگانگی مد نظرش می‌کند. او مخاطب را وا می‌دارد از همان ابتدا بپذیرد که در دنیای خودساخته‌ی مادر پا گذاشته است؛ دنیایی که برآمده از رنج گذشته و ترومای حاصل از آن است، دنیایی که مادر شیطان را خلق کرده و خود را همچون تنها ناجی فرزندان‌اش میان جنگل رها کرده است و از طریق طناب‌هایی که به کمر می‌بندند و دست‌هایی که بر چوب‌های مقدس ساختمان می‌نهند و در نهایت وردهای مشترکی که می‌خوانند خود را از شر این شیطانی که فقط مادر می‌بیند در امان می‌بینند.

مگر می‌شود در میانه‌ی روایت باشیم و با توجه به دنیایی که کارگردان از طریق مادر خلق کرده یادی از غار افلاطونی نکنیم. مشکل روایت آقای آجا درست از همین نقطه آغاز می‌شود. او در بهترین جای ممکن کاراکتر پدر را وارد مهلکه‌ی انتزاعی مادر می‌کند و مخاطب را به این شک می‌اندازد که نکند حرف‌های مادر راست باشند. دومین سیلی کارگردان برای قوت گرفتن این شک در لحظه‌ای است که او عکس‌های دوربین پولارویید را به فرزندان‌اش نشان می‌دهد. او با گفتن جمله‌ی «عکس‌ها از این نظر خوبن که شما چیزهایی رو که نمی‌شه دید در اون‌ها می‌بینید» مخاطب را دچار شکی قوی‌تر می‌کند که گاهی چشم‌بسته پا در میان این دنیای انتزاعی بگذارد. بازی آقای آجا با ذهن مخاطب در نیمه‌ی دوم داستان و به‌خصوص بخش سوم روایت‌اش دچار نوعی روزمرگی حاصل از ندانم‌ها می‌شود. روایت او در این بخش توان ندارد که این مرز باریک را حفظ کند. او در پیشبرد این هدف حتی دچار مشکلی بزرگ در منطق روایی‌اش می‌شود؛ بدین صورت که برای پررنگ نگاه داشتن این شک در ذهن مخاطب حتی برای لحظه‌ای وارد تروماهای مادر نمی‌شود و از آن‌سو بازی ذهنی‌اش با ساموئل و نولان بی‌رنگ باقی می‌ماند.

اینکه الکساندر آجا بهتر بود کدام مسیر را انتخاب می‌کرد، سوالی‌ست که پاسخ‌اش فقط و فقط در ذهن او قرار دارد. او تصمیم گرفته که روایت‌اش روی همین مرز شک و ظن گام بردارد و همانند دنیای فیلم‌هایی چون «هیولای درون» تکلیف روایت را در یک بعد مشخص نکند. در نتیجه ما هم باید این اشکال را به روایت او وارد کنیم که چرا سعی نکرد در نهایت یا انتزاع ذهنی یا دلهره‌ی ماورایی را انتخاب کند؟ آنچه به نظر می‌رسد آقای آجا سعی دارد از طریق اشتباهی مهلک در زندگی مادر این دلهره‌ی ماورایی و در نهایت انتزاعی را قوت ببخشد؛ او پدر و مادر و در نهایت همسرش را به قتل رسانده است و آنچه اکنون دنیای او را فرا گرفته انتزاع قدرتمند این سه نفر و کابوس دختربچه‌ای است که در جنگل رها شده بود و او فقط نظاره‌گر جان باختن دخترک بود. آقای آجا سعی دارد از طریق همین سرنخ‌ها به قطعه عکسی که در آن دست شیطان روی دوش ساموئل قرار دارد برسد و عنوان کند که این پسرک نیز با قتلی که مرتکب شد در نهایت عاقبتی چون مادر دارد. اما مشکل آنجاست که آقای آجا بدترین مسیر ممکن را برای رسیدن به این نقطه انتخاب کرده است. مسیر او محافظه‌کارانه‌ترین شیوه‌ی ممکن در کارنامه‌ی سینمایی این کارگردان است و شاید اگر کمی وسیع‌تر روایت را در بر می‌گرفت، اکنون در باب انتزاعی قدرتمند همچون فیلم «وایولت» در حال نوشتن بودیم.



#فیلم‌های_2024 #filmreview #movie #سینما #فیلم #film #cinema #neverletgo





لینک حمایت از کانال:

حامی باش: https://hamibash.com/supportus/tippers

ما را در دیگر شبکه‌های اجتماعی هم دنبال کنید

اینستاگرام:   / onefilmonelife  

تلگرام: https://t.me/OnefilmOnelife

توئیتر:   / onefilmonelife  

Комментарии

Информация по комментариям в разработке