رنگ موی طبیعی وگیاهی بیضرر( مشکی پرکلاغی و طلایی)

Описание к видео رنگ موی طبیعی وگیاهی بیضرر( مشکی پرکلاغی و طلایی)

امام صادق عليه السلام فرمود: همه علم مردم را در چهار چيز يافتم: اول اينكه پروردگار خود را بشناسى. دوم اينكه بدانى با تو چه كرده و بخلقت موزون و حكيمانه ات و نعمت عقل و حواس و ارسال رسل و انزال كتب آسمانی پى ببرى. سوم اينكه بدانى او از تو چه خواسته است. چهارم اينكه بدانى چه چيز ترا از دينت خارج میكند و گناهان و موجبات شرك و ارتداد را بشناسى.الکافی، جلد اول، باب النوادر ۱، حدیث ۱۲

#آرایشی_بهداشتی#طب_اسلامی#طب_سنتی
جابر میگوید چون در خانه ناصبی های مدینه زلزله آمد.حضرت امام باقر علیه السلام رو به من کرد و فرمود: جابر! مردم (نواصب و عمریه) در چه حالند؟ عرض کردم: نپرس یا ابن رسول الله! خانه‌ها خراب شده، قصرها ویران گردیده و مردم هلاک شده اند. من از دیدن آنها دلم سوخت. فرمود: خدا هرگز به آنها رحم نکند، حتما در دل تو هنوز اثری باقی مانده، وگرنه دلت به حال دشمنان ما و دشمنان دوستان ما نمی سوخت..ای جابر! ما را در نزد خداوند مقام و منزلی عالی است. اگر ما نبودیم، خداوند زمین و آسمان، بهشت و جهنم، خورشید و ماه، بیابان و دریا، همواری‌ها و کوه ها، تر و خشک، شیرین و تلخ و آب و گیاه و درختی را نمی آفرید. ما با هیچ یک از انسان‌ها مقایسه نمی شویم. خداوند به واسطه ما شما را نجات بخشید و هدایت کرد. به خدا قسم ما شما را به خداوند راهنمایی کردیم. در مقابل فرمان ما از امر و نهی پایدار باشید. مبادا هیچ یک از آنچه را که از ما به شما می‌رسد رد کنید. ما بزرگ تر و برتر و عظیم تر و بالاتر از تمام آن فضایلی هستیم که از ما برای شما نقل می‌کنند. هر چه را که می‌فهمید، خدا را سپاسگزار باشید و آنچه را که نمی فهمید، به خودمان واگذارید و بگویید پیشوایان ما بهتر می‌دانند که چه می‌گویند.
جابر گفت: خدمت حضرت امام زین العابدین علیه السّلام آمدیم. جابر گفت: حمد خدا را که بر من منت نهاد به معرفت شما و فضل و مقام شما را فهماند و توفیق اطاعت از شما و دوستی با دوستان شما و دشمنی با دشمنانتان را به من عنایت کرد. فرمود: جابر! می‌دانی معرفت چیست؟ معرفت در درجه اول اثبات توحید و یکتایی خدا است. بعد معرفت معانی در مرحله دوم قرار دارد. سپس معرفت ابواب در درجه سوم و آنگاه معرفت و شناسایی مردم در درجه چهارم قرار دارد و بعد شناختن ارکان در مرتبه پنجم و در مرتبه ششم شناختن نقباء و پاکان است و در مرحله هفتم شناختن نجباء است.

جابر! اثبات توحید و معرفت معانی: امّا اثبات توحید عبارت است از شناختن خدای قدیم و پنهان از دیده‌ها که دیده‌ها او را در نیابد، اما او دیده‌ها را در می‌یابد و لطیف و خبیر است. و او غیب است و باطن و به آن طوری که خود را ستوده، او را در می‌یابی. اما معانی، ما معانی خدا و مظاهر او در میان شماییم. ما به اجازه او هر چه بخواهیم انجام می‌دهیم. ما وقتی بخواهیم، خدا می‌خواهد و هر گاه اراده کنیم، خدا اراده می‌کند. ما را خداوند به این مقام رسانیده و از بین بندگان خود برگزیده و ما را حجت خویش در زمین قرار داده است. هر کسی یکی از اینها را منکر شود و رد کند، خدای بلند آوازه را رد کرده و کافر به آیات و انبیا و پیامبران او شده. جابر! هر که خدا را با این صفت بشناسد، اثبات توحید کرده است،
جابر گفت: آقا! چقدر یاران هم عقیده ما کم هستند! امام فرمود: هیهات هیهات! می‌دانی روی زمین چقدر یار و هم عقیده داری؟ عرض کردم: یا ابن رسول الله! خیال می‌کنم در هر شهر بین صد تا دویست و در تمام شهرها هزار یا دو هزار باشند و در روی زمین خیال می‌کنم صد هزار باشند. فرمود: نه جابر! گمان تو اشتباه است و نظرت نادرست. آنهایی که خیال می‌کنی، مقصّرند و از یاران تو نیستند. جابر گفت: آقا! اگر کسی این مقام را به این صورتی که انجام دادی و آشکار کردی نداند، اما شما را دوست داشته باشد و به مقام شما اعتراف کند و از دشمنانتان بیزار باشد، وضع او چگونه است؟ فرمود: در خوبی و خیر است تا برسد. جابر پرسید: یا ابن رسول اللَّه! آیا ممکن است بعد از این معرفت، چیزی موجب مقصر شدن آنها بشود؟ فرمود: آری، وقتی که در مورد حقوق برادران خود کوتاهی کنند، آنها را در اموال خود و اسرار و آشکار خود شریک ننمایند و خود در لذت دنیا به سر برند و آنها را بی بهره گذارند، در این موقع است که نیکی از آنها سلب می‌شود و از آنها گرفته می‌شود و گرفتار آفات و بلاهای دنیا و گرفتاری‌های طاقت فرسا و دردهای غیر قابل تحمل در مورد خود می‌شوند، مالشان از دست می‌رود و پراکندگی در جمعیت خود می‌یابند، چون در رسیدگی به برادر دینی خود کوتاهی کرده اند. جابر گفت: به خدا قسم خیلی غمگین شدم و گفتم یا ابن رسول اللَّه! حق مؤمن بر برادر مؤمن خود چیست؟ فرمود: در شادی او شاد و در حزن او محزون است و تمام گرفتاری هایش را برطرف می‌کند، هرگز برای هیچ چیز بی ارزش دنیای فانی افسرده نمی شود، مگر اینکه با برادران خود مواسات کند که در خوبی و بدی برابر باشند. عرض کردم: مولای من! چگونه خداوند تمام این‌ها را برای برادر مؤمن واجب کرده است؟ فرمود: زیرا مؤمن برادر مؤمن است، از پدر و مادر، بنابراین در صورتی که استفاده از ثروتش منحصر به خودش باشد، نمی تواند برادرش باشد. جابر گفت: سبحان اللَّه! چه کسی می‌تواند این طور باشد! امام علیه السّلام فرمود: کسی که می‌خواهد درب‌های بهشت را بکوبد و با حوریه‌های زیبا هم آغوش شود و در دار السّلام با ما همنشین باشد. جابر گفت: عرض کردم: به خدا قسم هلاک شدم یا ابن رسول اللَّه! چون من در مورد حقوق برادرانم کوتاهی کرده ام. من نمی دانستم که چنین رفتاری موجب تقصیر درباره رعایت حقوق برادران مؤمن می‌شود. حتی گمان من بر یک دهم آن هم نمی رسید. أتوب إلی الله تعالی یا ابن رسول الله! به خاطر تقصیر در رعایت حقوق برادران مومنم.بحارالانوار جلد ۲۶ صفحه ۱۴

Комментарии

Информация по комментариям в разработке