نیکولو ماکیاولی : مردی که اخلاق را از سیاست حذف کرد

Описание к видео نیکولو ماکیاولی : مردی که اخلاق را از سیاست حذف کرد

حمایت اختیاری از دیپ پادکست:
  / deeppodcastiran  

Instagram:   / deep.podcast  
Telegram Channel: Https://www.telegram.me/deeppodcast
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
نیکولو ماکیاولی معروف به شیطانه سیاسته. ماکیاولی اعتقادی به وجود اخلاقیات نداشت. اون در دوره حساسی از تاریخ، تفکرات مذهبِ مسیحی و اخلاقی رو کنار گذاشت. ماکیاولی نظامی از ظلم و فریب رو طراحی کرد. شالوده تفکرات ماکیاولی: حقایق عمیق، حاکمیت جبار و تمامیت خواه بود.
اما وقتی امروزه نگاهی به تفکرات ماکیاولی میندازیم، میبینیم در خیلی از مواقع داشته حقیقت رو میگفته. جهانی که امروز داره اداره میشه بسیار به تفکرات ماکیاولی شباهت داره
برای اینکه به فلسفه ماکیاولی پی ببریم باید در ابتدای کار نگاهی به زندگی‌ش بندازیم. اون در دوره‌ای به دنیا اومده بود که اروپا درگیرِ هرج و مرج و شلوغی های سیاسی بود.
نیکولو ماکیاولی در سال 1469 در فلورانس ایتالیا به دنیا اومد. خاندانش ثروتمند بودن اما پدرش (برناردو) فقیرترین عضو این خاندان بود. برناردو یک وکیل بود و از اونجایی که روابط خوبی با سیاستمدار ها داشت معمولا مشغول کارِ وکالت نمیشد. پدرِ ماکیاولی اعتقادی به مذهب نداشت که چنین چیزی در اون دوران بسیار عجیب بود. بر عکسِ پدر، مادرش یک زن مذهبی بود که تمام وقتش رو صرف نیایش و سرودن اشعار مذهبی میکرد. هم تفکرات بدبینانه پدر نسبت به مذهب و هم استعداد مادر در ادبیات و نویسندگی، هر دو در آثار آینده ماکیاولی بسیار تاثیرگذار بودند.
در اون دوران، فلورانس به ظاهر یک نظام جمهوری داشت. جمهوری فلورانس توسط هشت قدرت اداره میشد که همه اونها زیرِ نظر نخست وزیر بودن. در اون نظام ، نمایندگان از طریق یک سیستم شبیه به لاتاری انتخاب میشدن. به این نمایندگان، مردان فلورانس گفته میشد. شرایطِ اروپا جوری شده بود که هیچ فردی نمیتونست خودش رو قدرت بلامنازع در فلورانس یا هر جایی دیگه در این کره خاکی بدونه.
در واقعیت ، سیستمی که در فلورانس وجود داشت، یک فاجعه بود. به مرور زمان حکومت فلورانس ضعیف شد و هر چند ماه یکبار، کلی از سیاستمدارن جا به جا میشدن و هرج و مرج در جامعه گسترش پیدا میکرد.
مشاهده تلفیقی از این فساد و جنایت، تفکرات آینده ماکیاولی رو تشکیل داد.
اطلاعات چندانی از روزهای آغازین زندگی ماکیاولی در اختیار نیست اما میدونیم که در زمینه تحصیلات به درجات عالی رسیده بود. هنگامیکه در سال 1494 خاندان مدیچی قدرت رو از دست داد، ماکیاولی به استخدامِ حکومتِ فلورانس در اومد و مسئول نگارش مستنداتِ دولت شد. مدت کوتاهی بعد، ماکیاولی چند بار ترفیع گرفت و به مقام مسئولیتِ دوم در دستگاه حکومتی رسید که پست بسیار مهمی در فلورانس بود، همچنین سمتی در سازمان روابط خارجی دولت داشت. در این دوران ماکیاولی تنها 28 سال داشت و تا به امروز مشخص نیست چطور تونسته با این سنِ کم به چنین جایگاه مهمی برسه. هیچ سندی وجود نداره که این پیشرفتهای خارق العاده رو برای ما توجیح کنه
خیلی ها ماکیاولی رو یک سیاستمدار شکسته خورده میدونن، این قضیه تا حدودی درسته که حالا در ادامه بهش میرسیم. اما اگر بیشتر در موردش فکر کنیم میبینیم چندان هم شکست خورده نبود.
تا دهه های بعد، ماکیاولی یک دیپلمات با نفوذ بود. در این مدت اشتباه خاصی در کارش نداشت ولی هیچ اختیاری هم نداشت و باید فرامینِ رده های بالا رو اجرا میکرد. فلورانس هم دیگه قدرت سابق رو نداشت و رو به سقوط میرفت. در سال 1512 میلادی، دولت فلورانس سقوط کرد و خاندان مدیچی دوباره به قدرت برگشت. ماکیاولی که از عوامل حکومت قبلی بود، توسط خاندان مدیچی، دستگیر، زندانی و مورد شکنجه قرار گرفت . بعد هم تبعید شد.
در دوران تبعید بود که ماکیاولی، معروف ترین اثر خودش رو به رشته تحریر درآورد
شهریار تنها کتابی نبود که ماکیاولی نوشت، اما معروفترین و تاثیرگذار ترین اونها بود. فلسفه ماکیاولی بیشتر بر پایه همین کتاب استوار شده. کتاب شهریار قرار بود یک راهنما برای رهبرانِ سیاسی باشه. این کتاب به طور دقیق برای Lorenzo medici بزرگ خاندان مدیچی نوشته شده بود
« در دنیای امروز سیاستمدارها بسیار دم از اخلاقیات میزنن اما مدام درگیر جنگ و خون ریزی میشن. زمانی که لازم باشه خودشون رو اخلاق مدار جلوه میدن و یه زمانِ دیگه، نقششون رو عوض میکنن. چنین چیزی امروزه برای ما خیلی عادی شده اما در واقعیت، بین سیاستِ رهبران جهان و نظریه های اخلاقی، اختلاف بسیار بزرگی وجود داره.
نکته بسیار عجیب در نوشته های ماکیاولی اینه که، نوع نگارش ماکیاولی به هیچ عنوان الزم آور نیست و کسی رو اجبار نمیکنه که حتما باید این کار ها رو انجام بدی. ماکیاولی دیدِ خودش رو نسبت به این جهان، توضیح میده. ماکیاولی دنیا رو اون طوری که دیده و اعتقاد داره که هست ، به تصویر کشیده نه اونطوری که باید باشه.
ماکیاولی اهمیت نمیده که آیا شما میخواید آدم خوبی باشید یا نه، اینکه آیا اصلا خدا وجود داره یا نه، به دوستان و گاهی دشمنان اهمیتی نمیده، در عوض میگه فلسفه جهان تنها بر پایه یک اصل استواره : قدرت!
نوشته های ماکیاولی درست از دلِ جامعه معمولی اون زمان اروپا میومدن. شخصیت دژخیمی که ماکیاولی در کتابش معرفی کرده بود خیلی زود وارد دنیای ادبیات و نمایش شد، و البته از اون طرف کلمه ماکیاولی هم، مترادف با کلمه شیطان شد.
در حقیقت نظریات ماکیاولی تنها بر این اساس بود که ارزشهای مسیحیت و رهبریِ سیاسی، همیشه با همدیگه همخونی ندارن. شاید امروزه خیلی از مردم جهان این جمله خی
ـــــــــــــــــــــ
منابع:
کتاب شهریار - اثر نیکولو ماکیاولی
   • Machiavelli - The Art of Power in The...  
Machiavelli: His Life and Times by Dr Alexander Lee
ـــــــــــــــــــــــــــــــ
00:00 مقدمه
01:35 هرج و مرج
06:50 کتاب شهریار
09:10 فلسفه بی رحمی
18:00 ویرتو و فورتونا
25:25 ایدئولوژی شکست خورده
29:05 ماکیاولی در مقابل تاریخ

Комментарии

Информация по комментариям в разработке