رابطه عارفانه و عاشقانه انسان با خداوند ج

Описание к видео رابطه عارفانه و عاشقانه انسان با خداوند ج

این غزل حافظ، یکی از زیباترین و عمیق‌ترین اشعار اوست که در آن به انتقاد از زاهدان ریاکار، فراخواندن به تساهل و تسلیم در برابر عشق و سرنوشت، و بیان فلسفه‌ای انسانی و عارفانه می‌پردازد.

بیت اول

«عیبِ رندان مَکُن ای زاهدِ پاکیزه‌سرشت / که گناهِ دگران بر تو نخواهند نوشت»

حافظ به زاهد می‌گوید که عیب‌جویی از «رندان» (آزادگان و بی‌پیرایگان) را رها کن، زیرا که اعمال دیگران در نامه اعمال تو ثبت نمی‌شود. هر کس مسئول اعمال و زندگی خودش است و نباید قضاوت و دخالت در کار دیگران کرد.

بیت دوم

«من اگر نیکم و گر بد تو برو خود را باش / هر کسی آن دِرَوَد عاقبتِ کار، که کِشت»

اینجا حافظ بر اصل کارما تأکید می‌کند. او می‌گوید که خوب یا بد بودن من به تو ربطی ندارد؛ هر کسی در نهایت نتیجه کردار خود را خواهد دید. این بیانگر قانون طبیعت است که هر عملی نتیجه‌ای خواهد داشت.

بیت سوم

«همه کس طالبِ یارند چه هشیار و چه مست / همه جا خانهٔ عشق است چه مسجد چه کِنِشت»

حافظ می‌گوید که چه انسان عاقل و چه مست، همه در جستجوی عشق و حقیقت هستند. از نظر او، مکان‌ها هیچ تفاوتی ندارند و عشق در همه جا حاضر است، چه در مسجد (نماد دین اسلام) و چه در کنشت (عبادتگاه یهودیان). این بیت اشاره‌ای به وحدت ادیان و فراگیری عشق دارد.

بیت چهارم

«سرِ تسلیمِ من و خشتِ درِ میکده‌ها / مدعی گر نکند فهمِ سخن، گو سر و خشت»

حافظ می‌گوید که من به آستانه میکده و حالت تسلیم روی آورده‌ام. اگر مدعی (فرد سطحی‌نگر) نتواند این مفهوم را بفهمد، بگذار به راه خود برود. در اینجا تسلیم در برابر عشق الهی و ترک ادعاهای سطحی مورد تأکید قرار می‌گیرد.

بیت پنجم

«ناامیدم مکن از سابقهٔ لطفِ ازل / تو پسِ پرده چه دانی که که خوب است و که زشت»

حافظ از رحمت و لطف ازلی خداوند ناامید نمی‌شود و از قضاوت سطحی دیگران نیز بی‌اعتناست، زیرا انسان نمی‌تواند قضاوتی کامل از خوبی و بدی داشته باشد؛ تنها خداوند است که از پس پرده و حقیقت آگاه است.

بیت ششم

«نه من از پردهٔ تقوا به درافتادم و بس / پدرم نیز بهشتِ ابد از دست بهشت»

حافظ به حکایت آدم اشاره می‌کند و می‌گوید که من تنها کسی نیستم که از پرده تقوا و پارسایی بیرون آمدم؛ پدر ما آدم نیز به خاطر ترک تقوا از بهشت رانده شد. این یادآوری نشان می‌دهد که حتی انسان‌های والا نیز ممکن است لغزش کنند.

بیت هفتم

«حافظا روزِ اجل گر به کف آری جامی / یک سر از کویِ خرابات بَرَندَت به بهشت»

در پایان، حافظ بیان می‌کند که اگر در لحظه مرگ جامی در دست داشته باشد (نماد آزادی و رندی)، او را یک‌راست به بهشت خواهند برد. این بیت نشانگر آزادی او از قیود دنیوی و ایمان او به عشق الهی است.

تفسیر کلی

این غزل فراخوانی است به خودشناسی، پرهیز از قضاوت دیگران، و بیانگر نگرش عمیق و عارفانه حافظ به زندگی و رابطه انسان با خداست. حافظ از ریاکاری زاهدان انتقاد کرده و به وحدت عشق و رحمت الهی اشاره می‌کند که در همه مکان‌ها و دل‌ها حضور دارد.
#حافظ
#شیرازی
#عشق
#عارفانه
#خدا
#خداشناسی
#دکلمه_فارسی
#دکلمه
#دکلمه_های_ناب
#دکلمه_شورانگیز
#دکلمه_غزل
#غزل
#غزلیات
#دکلمه_عاشقانه
#دکلمه_غمگین
#دکلمه_شعر
#دکلمه_احساسی
#ادبیات_فارسی
#فارسی_زبان

Комментарии

Информация по комментариям в разработке