❌راز پرونده شهلا جاهد و همدستی یک مرد قسمت ۲❌قتل لاله سحرخیزان زن ناصر محمدخانی

Описание к видео ❌راز پرونده شهلا جاهد و همدستی یک مرد قسمت ۲❌قتل لاله سحرخیزان زن ناصر محمدخانی

‎با کشف پیکر لاله سحرخیزان در روز چهارشنبه 17 مهرماه سال 1381 که با ضربات متعدد چاقو در خانه‌اش به قتل رسیده بود، پای خدیجه جاهد (شهلا) به این پرونده باز شد.
‎این خبر واکنش‌های زیادی در برداشت. روز بعد، روزنامه‌ها از پیدا شدن جسد لاله که با قساوت تمام و با 37 ضربه چاقو به قتل رسیده بود، نوشتند و در جست‌وجوی پاسخ این سوال بودند که چه ‎‌‎کسی قاتل لاله سحرخیزان است؟ از آنجایی که در چنین جنایت‎‌‎هایی، نخستین مظنون، همسر مقتول است، اما‎‌‎ ناصر محمدخانی همراه با تیم پرسپولیس در اردوی آلمان به سر می‎‌‎برد. از سوی دیگر، با توجه به نحوه کشته ‌شدن مقتول و اینکه سرقتی از داخل خانه صورت نگرفته‌ بود، این فرضیه که لاله قربانی انتقام‎‌‎جویی شده است، مدنظر قرار گرفت و مظنون‎‌‎گیری‎‌‎های گسترده پلیس شروع شد، اما تحقیق و بازجویی از همه این مظنونان هم نتوانست اسرار جنایت را فاش کند تا اینکه حدود چند وقت بعد، ماموران زنی را شناسایی کردند که کلیدی‎‌‎ترین مظنون جنایت شد.

‎کارآگاهان اداره آگاهی در ابتدا چند نفری از جمله ناصر محمدخانی را به عنوان مظنون دستگیر کردند ولی بعد از چند روز با ردگیری حساب ناصر محمدخانی به نام جدیدی برخورد کردند. شهلا جاهد زنی که چکی را به بانک برده و از حساب او پول برداشت کرده است. با دستگیری شهلا جاهد پرونده رنگ و شکل دیگری به خود گرفت و در این میان سوالات و گمانه‌زنی‌های بسیار زیادی درباره گناهکار بودن یا نبودن شهلا جاهد در افکار عمومی به وجود آمد.
‎بعدها شهلا در جریان رسیدگی به پرونده‎‌‎اش گفت که وقتی فقط 13سال داشته عاشق ناصر محمدخانی شده بود؛ «من در یک خانواده پرجمعیت در جنوب تهران زندگی می‎‌‎کردم. عاشق فوتبال بودم و بعد عاشق ناصر شدم و می‎‌‎خواستم هر طوری شده او را ملاقات کنم.» او وقتی جوان‎‌‎تر شد، نه‎‌‎ تنها توانست به ملاقات ناصر برود، بلکه وارد زندگی‎‌‎اش شد و مخفیانه به عقد موقت او درآمد و به خانه‎‌‎ای نقل‌مکان کرد که ناصر برایش اجاره کرده ‌بود.
‎شهلا تا 11 ماه منکر قتل بود تا اینکه...
‎شهلا از همان روزی که دستگیر شد در بازداشتگاه پلیس به سر می‎‌‎برد و در این مدت شواهد زیادی به ‎‌‎دست آمده بود که نشان ‌می‎‌‎داد او تنها کسی است که راز جنایت را می‎‌‎داند. ماموران دفترچه خاطراتی از او کشف کردند که نشان می‌داد او کارهای روزمره‎‌‎اش را در آن یادداشت می‎‌‎کرد، اما در صفحه‎‌‌‎ای که روز به قتل رسیدن لاله را نشان می‎‌‎داد شهلا چیزهایی نوشته و بعد آنها را خط زده بود. این تنها قلم‌خوردگی‎‌‌‎ای بود که در دفترچه خاطرات شهلا به چشم می‎‌‎خورد.

‎بررسی پرینت تماس‎‌‎های شهلا نشان می‎‌‎داد از روزی که ناصر به اردوی آلمان رفته بود، هر روز و هر چند ساعت با او تماس می‎‌‎گرفت، اما از ساعت 8غروب روز پیش از جنایت تا 10 و نیم صبح روزی که لاله به قتل رسید، هیچ تماسی با او نگرفته بود.
‎گفته‎‌‎های ناصر محمدخانی درباره اینکه شهلا چطور به لاله حسادت می‎‌‎کرد از این حکایت داشت که او نسبت به لاله کینه عمیقی به دل داشته و از اینکه برخلاف لاله مجبور بود مخفیانه در زندگی ناصر حضور داشته باشد، رنج‌ می‎‌‎برد. بررسی صحنه جنایت از این حکایت داشت که لاله، صبح روز حادثه زمانی که در خواب بوده از سوی قاتل غافلگیر شده است. او در را به روی غریبه باز نمی‎‌‎کرد و بنابراین قاتل برای اجرای نقشه‎‌‎اش باید با کلید یدکی وارد خانه شده باشد و به‎‌‎ گفته ناصر، غیر از اعضای خانواده تنها کسی که کلید یدکی خانه را داشت، شهلا بود. همه این شواهد، پلیس و تیم جنایی را به این نتیجه رسانده بود که قاتل کسی جز شهلا نیست، اما او که از هر فرصتی برای نشان‌ دادن عشق و علاقه‎‌‎اش به ناصر استفاده می‎‌‎کرد، همچنان منکر جنایت بود تا اینکه 11‎‌‎ماه بعد از دستگیری او، اتفاقی رخ ‌داد که می‎توانست سرنوشت این پرونده جنایی را مشخص کند. او پس از 11 ماه سکوت در بازجویی‌ها اعتراف کرد علاقه زیادی به ناصر محمدخانی داشته و از طرفی به لاله حسادت می‌کرده و به همین دلیل او را به قتل رسانده است، اما طولی نکشید که همه این اعترافات را در جلسه دادگاه رد کرد و گفت: «وقتی در حیاط اداره آگاهی با ناصر قدم می‌زدیم، او به من گفت یک ماه دیگر سالمرگ لاله است. او از من خواست به قتل اعتراف کنم تا آبروی او حفظ شود. ناصر به من گفت برای گرفتن رضایت از اولیای دم یعنی 2پسرش و پدر و مادر لاله تمام سعی خود را خواهد کرد. من نمی‌توانستم مردی را که اینقدر عاشق او بودم این‌طور خوار ببینم. من فقط به خاطر اینکه ناصر بیشتر از این اذیت نشود به این قتل اعتراف کردم.»

   • ❌راز پرونده شهلا جاهد و همدستی یک مرد...  

   • ❌راز پرونده شهلا جاهد و همدستی یک مرد...  



#پرونده_جنایی #داستان_واقعی #شهلا_جاهد #لاله_سحرخیزان

Комментарии

Информация по комментариям в разработке