غزلی از عراقی با اجرای رشید کاکاوند | ز دو دیده خون فشانم، ز غمت شب جدایی

Описание к видео غزلی از عراقی با اجرای رشید کاکاوند | ز دو دیده خون فشانم، ز غمت شب جدایی

ز دو دیده خون فشانم، ز غمت شب جدایی
چه کنم؟ که هست اینها گل باغ آشنایی
همه شب نهاده‌ام سر، چو سگان، بر آستانت
که رقیب در نیاید به بهانهٔ گدایی
مژه‌ها و چشم یارم به نظر چنان نماید
که میان سنبلستان چرد آهوی ختایی
در گلستان چشمم ز چه رو همیشه باز است؟
به امید آنکه شاید تو به چشم من درآیی
سر برگ گل ندارم، به چه رو روم به گلشن؟
که شنیده‌ام ز گلها همه بوی بی‌وفایی
به کدام مذهب است این؟ به کدام ملت است این؟
که کشند عاشقی را، که تو عاشقم چرایی؟
به طواف کعبه رفتم به حرم رهم ندادند
که برون در چه کردی؟ که درون خانه آیی؟
به قمار خانه رفتم، همه پاکباز دیدم
چو به صومعه رسیدم همه زاهد ریایی
در دیر می‌زدم من، که ندا ز در در آمد
که : درآ... درآ... عراقی، که تو خاص از آن مایی


#هزاره_شعر #رشیدکاکاوند #رشید_کاکاوند #شاعرانه #دکلمه #دکلمه_شعر #دکلمه_غمگین #دکلمه_عاشقانه #وحشی #دیالوگ #شعر #عراقی
#hezaresher
#rashidkakavand

Комментарии

Информация по комментариям в разработке