داستان ترسناک جاده اجنه: ماجرای قبرستان روستا و زنی که راننده تریلی بود.

داستان ترسناک: اسم من ناهید هست در حال حاضر ۴۵ سالمه و داستانی که می‌خوام براتون تعریف کنم، برمی‌گرده به ۱۷ سال پیش .مادرم به خاطر سرطان فوت کرده بود و پدرم که راننده تریلی بود، خیلی شکسته شده بود و وابستگی ما دوتا، در نبود مادرم به شدت زیاد شده بود، برای همین تصمیم گرفتم همراه پدرم به سفر برم و در کنارش باشم، توی همراهی با پدرم متوجه شدم رانندگی تو خون ماست و من به شدت به این کار علاقمند بودم، برای همین بعد اینکه پدرم فوت کرد تصمیم گرفتم تریلی که یادگار اون خدا بیامرز بود رو نفروشم و با اون کار کنم رفتم گواهینامه گرفتم و کارهای اداریشو انجام دادم و شروع به کار کردم، شروع کار من توی جاده‌ها و راه‌های کشور اتفاقات عجیب و غریب و ترسناک شروع شد...

لطفا کانال ما را سابسکرایب کنید.
همچنین اگر ویدیوهای ما را دوست دارید ،لطفا با لایک کردم ویدئو از ما حمایت کنید و با ما همراه باشید. منتظر در نظرات ارزشمند شما در قسمت کامنت ها هم هستیم.

لینک سابسکرایب کانال

   / @dastandarretars  


سلام ما تصمیم گرفتیم در این کانال داستان های واقعی ترسناک که ارسالی از سنت شما دوستان هست و گاهی غم انگیز و گاهی شاد و در عین حال حاوی پیامهای عبرت آموز هست را با شما به اشتراک بگذاریم .

لینک سایر ویدیوها و پلی لیست ها:

   • داستان اجنه  

   • داستان اجنه  

   • داستان ترسناکی پیرمردی که رئیس اجنه ب...  

لطفا ما را سابسکرایب کنید و ویدیوهای ما را لایک کنید.

لینک سایر شبکه های اجتماعی

لینک کانال تلگرام:
https://t.me/dastandarretars


ترسناک ترین داستان واقعی
داستان ارواح ترسناک
داستان ترسناک جن
داستان ترسناک جدید
داستان‌ ترسناک صوتی
داستان های واقعی ترسناک
ماجراهای ترسناک واقعی
داستان‌های وحشتناک واقعی
داستان های ترسناک ماورایی
horror stories
Scary stories
Iranika
Shams clip
Sizdah


#داستان_ترسناک_واقعی
#داستان_وحشتناک
#ارواح
#جن
#ماوراء_الطبيعة