کتاب صوتی مردی به نام او-وِه

وقتی کسی را از دست میدهید، دلتان برای خاطرات عجیبش تنگ میشود.دلتان برای چیزهای کوچکش تنگ میشود، برای لبخندش، رفتارش، آنطور که توی تخت از این پهلو به آن پهلو میشد یا اینکه به خاطرش رنگ دیوارها را عوض میکردید..... عالیه این کتاب..

انقدر گفتن خوبه که تسلیم شدم، شروع کردم به خوندنش. خب واقعا هم خوب بود؛ عالی بود. داستان روایتگر سرگذشت یه پیرمرده، یه پیرمرد که نه، مردی به نام اوه. اگر گفتم داستان در مورد یه پیرمرده فقط به این خاطره که داستان از این دوران شروع میشه وگرنه نویسنده پیوسته داستان رو پس و پیش میکنه، میبردتون به زمانی که اوه پسربچه ای بیش نبود، پسربچه ای که بزرگ میشه، عاشق میشه، بابابزرگ میشه و و و شخصیت اوه شخصیت رایجی نیست، درونگرا، مردم گریز و با باورهای خاص و کمی عجیب. اما این اوه ما خصوصیات فوق العاده ای هم داره، صادق و درستکار، باپشتکار و شاید مهم تر از همه شجاع، شجاع در انتخاب اونچه از زندگی میخواد. اولین و نزدیکترین شخصیتی که به ذهنم میرسه آقای فردریکسون در انیمیشن است و بعد از اون شخصیت هایی مثل گورو در من نفرت انگیز و حتی ژان والژان. داستان شرح یه زندگی معمولیه، گاهی باعث خنده تون میشه و گاهی به گریه میندازدتون، گاهی حرصتون میده و گاهی باعث هیجان تون میشه. اما مهم ترین خصیصه اش همون معمولی بودنشه، انگار به آدم تلنگر میزنه: خب این زندگی اوه بود، انتخاب هاش رو دیدی، سرنوشتش رو خوندی، تو کجای کاری؟ میدونی میخوای به کجا برسی؟ دوست داشتم بیشتر از اوه براتون بگم ولی داستان پر از اتفاقات غافلگیرکننده است و میترسم ناغافل با گفتن یک کلمه اشتباه سبب تلف شدن بعضی از اونها بشم. از خوندن این داستان بسیار لذت بردم، امیدوارم شما هم لذت ببرید :) اون شبی که خوندن این کتاب رو تموم کردم، پتو. رو روی سرم کشید و تا صبح گریه کردم. دلم میخواست کتاب ادامه داشت. دلم برای اُوه تنگ میشه. حتما بازم میخونمش. من اوه رو دوست داشتم و با این کتاب زندگی کردم. ترجمه روان. داستان قوی. شخصیت پردازی عالی. کتاب با ناامیدی شروع میشه و با نور تموم میشه.

رمانی بسیار دلنشین و ملموس که شدیدا احساسات آدم رو درگیر میکنه. من که یه درس بزرگ ازش گرفتم؛اینکه آدم هایی مثل اوه رو زود قضاوت نکنم.شخصیت های داستان طوری اند که فقط مختص یه فرهنگ یا کشور نیستن و همین ویژگیش باعث جذابیت و دوست داشتنی شدن شخصیت های رمان بویژه خود اوه میشه. دلم براشون تنگ میشه

طنز اثر را خیلی دوست داشتم. مخصوصا خود مترجم خیلی بامزه ترجمه کرده و تا حالا واسه من پیش نیومده بود که در حین خواندن کتاب بلند بخندم. اوه قطعا یکی از دوست داشتنی ترین شخصیت های داستانی بود که باهاش اشنا شدم. اون همه اصرار و جدیتش برای اجرای قوانین، برای پایبند بودن به اصول و برای رها نکردن ارزش های ارزشمند زندگی واقعا ستودنی بود. ادم دلش برا اوه تنگ میشه...شخصیت دوس داشتنی... این کتاب فوق العاده بود یکی از معدود کتاب هایی بود که وقتی تموم شد احساس کردم یک فیلم دیدم این کتاب پر از لحظه های نابیه که می تونه به شما انتقالش بده. پیشنهاد میکنم بخونیدش مطمئنم هر کسی شروع به خوندن این کتاب بکنه دلش نمیخواد داستان هیچوقت تموم بشه واقعا دلم نمیخواست این کتاب تموم بشه و از طرفی هم نمیتونستم دست از خوندن بکشم نوع روایت داستان شما رو غرق در دنیای اُوه میکنه از زمان حال به گذشته و بالعکس. واقعا هوشمندانه و عالیه، پر از احساس زندگی .

به تصور من "اوه" یه نماد بود ، نماد تمام اون آدمهای دوست داشتنی و سالخورده ای که به اجبار در دوران دیگه ای زندگی می کنن، نسلی که ارزش مرد با عملش سنجیده میشه نه با حرف زدنش. نماد اون دسته از آدم های قدیمی که به دور از تکنولوژی و دنیاهای مجازی وقت کافی برای دور هم نشستن و لذت بردن از یک گپ طولانی رو داشتن ... اونایی که زندگی رو زندگی کردن نه اینکه فقط یه گوشه بایستن و گذشتن روزهای زندگیشون رو تماشا کنن و منتظر باشن که شخص دیگه ای اوضاع رو براشون رو به راه کنه تا اونا هم شاید بتونن ذره ای زندگی کنن

می دونین به نظر من ما آدمها معمولا وقتی دردی داریم حس می کنیم بدبخت ترین آدم دنیا هستیم و تمام مشکلات فقط روی سر ما خراب شده؛ اما به هر صورت حقیقت اینه که همه به نوعی توی زندگیشون درد و مشکل دارن و وقتی دردت رو به زبون میاری، این شانس رو پیدا می کنی که بفهمی بقیه هم چندان بی درد نیستن . اونوقت این فرصت برات فراهم میشه که غم هات رو با دیگران تقسیم کنی قبل از اینکه، به قول داستان، اجازه بدی غم ها تو رو تقسیم کنن
اُوِه کاری کرد که عاشقش بشم..هم عاشق شخصیت اوه و پروانه و هم داستانه کتاب..
ازون کتاب ها بود که اشک منو در آورد
ساده و روان
شخصیت پردازیش عالیه محاله عاشق اُوه و پروانه نشد
اوه تا ابد جزو شخصیتهای دوست داشتنی توی ذهنم میمونه.