Eshghe Mamnu - E 38 - سریال عشق ممنوع - قسمت 38 - ورژن 90 دقیقه ای- دوبله فارسى

Описание к видео Eshghe Mamnu - E 38 - سریال عشق ممنوع - قسمت 38 - ورژن 90 دقیقه ای- دوبله فارسى

سمر و مهند تصمیم گرفتند برای اینکه یک روز با هم تنها باشند به هتل بروند. نهال در سالن امتحان است و لمیس و عدنان و مراد در کافه منتظر او هستند. بشیر هم مقابل سالن امتحان ایستاده. لمیس خبر می دهد که خانه ای اجاره کرده و به زودی نقل مکان خواهد کرد. اما مراد از این موضوع ناراحت است. سمر که با عجله از عمارت خارج شده، مبایلش را در اتاق فراموش کرده. مهند برای اطلاع دادن شماره ی اتاق با او تماس می گیرد و فیروزه پاسخ تلفن را می دهد. نهال هنگام امتحان کنکور از استرس غش می کند. او دیگر نمی تواند به سالن امتحان برگردد. مهند بدون علت با بشرا دعوا می کند. او نمی داند چه اتفاقی افتاده که مهند اینگونه رفتار می کند. نهال از اینکه یک سال تحصیلی عقب افتاده، خیلی ناراحت است. او تصمیم دارد به روانشناس مراجعه کند تا مشکل غش کردن در مواقع حساس را حل کند. از طرفی هم شنیدن خبر جدایی بشرا و مهند باعث خوشحالی او می شود. مهند و نهال هر شب با هم به دیسکو می روند و خوش می گذرانند. یکی از این شب ها که مهند و نهال به خانه بر می گردند، سمر در انتظار مهند نشسته و .....

مهند و سمر با هم داخل گلخانه ی باغ می روند که صدای افتادن گلدانی را می شنوند. کاملا مشخص است که کسی پنهانی آنها را دیده ولی این مساله را مخفی می کند. آنها از اینکه کسی این اتفاق را دیده باشد، می ترسند و سریع از یکدیگر جدا می شوند. مهند از درب پشتی باغ به قایق تفریحی شان می رود و سمر به سمت خانه حرکت می کند. آن شب هیچ کس نخوابیده و همه به دنبال هم هستند. سمر به دنبال گوشواره اش که گم کرده، می گردد. اما نمی داند که گوشواره به او بازخواهد گشت. لمیس می خواهد در مورد مساله ای با نهال حرف بزند و به دنبال او به باغ می آید. سمر این بار فکر می کند لمیس او و مهند را دیده است. در واقع او به همه شک دارد و نمی داند چه کسی آنها را در گلخانه دیده. عدنان به دنبال سمر است و در سالن فیروزه را می بیند که پنهانی گریه می کند. صبح روز بعد لمیس می خواهد به خانه ی خود نقل مکان کند. سمر به بهانه ی دیدن بیسان، بدون اینکه با او هماهنگ شود، از خانه خارج می شود و ....
خلاصه داستان سریال عشق ممنوع دوبله فارسی
عدنان یکی از ثروتمندان شهر است که سالها پیش همسرش را از دست داد، او که عاشق همسرش بود همچنان تنهاست و همه عشقش را به دو فرزندش نهال و مراد می دهد. عدنان در عمارت با شکوه خود به همراه فرزندانش، پرستار بچه ها لمیز خانم و تعدادی آشپز، کارگر و راننده زندگی می کند. مهند پسر جوان فامیل هم به عمارت می آید تا با آنها زندگی کند.
از آن سو، مالک بی که یکی دیگر از تجار معروف شهر بود، به تازگی فوت می کند. همسرش فیروزه که زنی بسیارجاه طلب بود، برای رسیدن به عدنان، نقشه هایی در سر دارد. او دو دختربه نام های سمر و بیسان دارد. بیسان که در گذشته با مهند رابطه ی عاشقانه داشت، حالا با پسر یکی از ثروتمندان شهر ازدواج می کند. عدنان هم دلباخته سمر می شود و سمر با وجود اختلاف سنی برای رهایی از یک سری مشکلات که مادرش به وجود آورده بود، با عدنان ازدواج می کند. داستان از آنجا شروع می شود که در عمارت علاوه بر فرزندان عدنان بی که مخالف وجود سمر بودند، مهند هم زندگی می کند. عشق پنهانی بین سمر و مهند به وجود می آید و زندگی همه را تحت تأثیر قرار می دهد، این عشق ممنوع برای عشق های دیگران هم مشکلاتی ایجاد می کند...

برای تماشای سریالهای ترکی با دوبله ی فارسی، کانالهای ما را سابسکرایب کنید
@OTV Drama
@OTV Gold
@OTV Plus
@Eshghe Mamnoo عشق ممنوع

ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید
Instagram :   / otvfarsi  
Telegram : https://t.me/+UMVWB4NFWCEyZGVk
Facebook : https://www.https://www.facebook.com/...

​ @Forbidden Love - العشق الممنو @Eshghe Mamnoo عشق ممنوع @turkish serial @Turkish Drama HD العربية @farsi dubbed serial @Beren Saat @Bihter Yöreoglu @Kivanç Tatlitug @Behlül Haznedar @Nebahat Çehre @Firdevs Yöreoglu @Hazal Kaya @Nihal Ziyagil @Ilker Kizmaz @Nihat Önal @Nur Fettahoglu @Peyker Yöreoglu @Selçuk Yöntem @Adnan Ziyagil @Zerrin Tekindor @Deniz Decourton

Комментарии

Информация по комментариям в разработке