Eshghe Mamnu - E 40 - سریال عشق ممنوع - قسمت 40 - ورژن 90 دقیقه ای- دوبله فارسى

Описание к видео Eshghe Mamnu - E 40 - سریال عشق ممنوع - قسمت 40 - ورژن 90 دقیقه ای- دوبله فارسى

رضا کاپیتان در آشپزخانه ی پایین منتظر عدنان است که از سهیلا خواستگاری کند. سهیر با سمر تماس گرفته و از او سراغ مادرش را می گیرد. عدنان پایین می رود تا رضا را ببیند. مهند و نهال هم به دیسکو رفته اند. بشرا آنجاست و مهند و نهال را می بیند. اطرافیان بشرا می گویند که ممکن است بینشان رابطه ای وجود داشته باشد. بشرا حرف آنها را قبول می کند. او به سمت مهند و نهال می رود و به آنها کنایه می زند و ادعا می کند که با هم رابطه دارند. آنها از دیسکو خارج می شوند. ولی خبرنگاران به دلیل حرف های بشرا، از آنها عکس می گیرند و از رابطه شان با هم سوال می کنند. صبح روز بعد لمیس به عمارت می آید. او برای خوردن صبحانه با نهال پایین می آید. سمر راجع به اینکه شب گذشته کجا بوده، از فیروزه سوالاتی می پرسد. ولی عدنان بیشتر تمایل دارد حرف های نهال را راجع به اتفاق دیشب بشنود. سمر تلفنی راجع به حضور لمیس سر میز غذا به مهند خبر می دهد و اعتراف می کند که نمی تواند نگاه های سنگین او را تحمل کند. سمر فکر می کند گوشواره هایش را لمیس پیدا کرده و آن شب آنها را با هم دیده است. مهند با لمیس حرف می زند و از او راجع به گوشواره ها می پرسد. ولی...
مهند بعد از حرف زدن با لمیس فوری به حیاط پشتی ویلا می رود و به سمر خبر می دهد که لمیس چیزی درباره ی آنها نمی داند. سمر معتقد است اگر لمیس مارا ندیده، پس مادرم آن شب آنجا بوده و الان هم منتظر فرصتی است تا مرا تهدید کند. سمر به سراغ کاتیا می رود و حسابی با او دعوا می کند. سمر به فیروزه خانم هم گوشزد می کند که دیگر حوصله ی کارهای او و تهدیدهایش را ندارد. سهیلا برای برداشتن لباس های کثیف به اتاق سمر می رود و کیفی را که سمر آن روز در قایق مهند با خود به همراه داشت، می بیند. سمر او را می بیند و عصبانی می شود و سهیلا را از اتاق بیرون می کند. مهند برای اینکه ببیند اوضاع چطور است به شرکت می رود. ولی با نهاد روبرو می شود. نهاد با او بد صحبت می کند و می گوید تو نمی توانی هر وقت دلت می خواهد بیایی و بعد بروی. عدنان و انعام به اتاق نهاد می آیند و در حضور مهند اعلام می کنند که نهاد دیگر شریک ما محسوب می شود. بشیر با عدنان تماس می گیرد و می خواهد با او حضوری صحبت کند. مهند شک می کند و راجع به بشیر می پرسد. بیسان به خانه سمر می آید و به او می گوید وقتی به شوهرت دروغ می گویی و مرا وارد این دروغ می کنی، باید جریان را به من توضیح بدهی و .......



خلاصه داستان سریال عشق ممنوع دوبله فارسی
عدنان یکی از ثروتمندان شهر است که سالها پیش همسرش را از دست داد، او که عاشق همسرش بود همچنان تنهاست و همه عشقش را به دو فرزندش نهال و مراد می دهد. عدنان در عمارت با شکوه خود به همراه فرزندانش، پرستار بچه ها لمیز خانم و تعدادی آشپز، کارگر و راننده زندگی می کند. مهند پسر جوان فامیل هم به عمارت می آید تا با آنها زندگی کند.
از آن سو، مالک بی که یکی دیگر از تجار معروف شهر بود، به تازگی فوت می کند. همسرش فیروزه که زنی بسیارجاه طلب بود، برای رسیدن به عدنان، نقشه هایی در سر دارد. او دو دختربه نام های سمر و بیسان دارد. بیسان که در گذشته با مهند رابطه ی عاشقانه داشت، حالا با پسر یکی از ثروتمندان شهر ازدواج می کند. عدنان هم دلباخته سمر می شود و سمر با وجود اختلاف سنی برای رهایی از یک سری مشکلات که مادرش به وجود آورده بود، با عدنان ازدواج می کند. داستان از آنجا شروع می شود که در عمارت علاوه بر فرزندان عدنان بی که مخالف وجود سمر بودند، مهند هم زندگی می کند. عشق پنهانی بین سمر و مهند به وجود می آید و زندگی همه را تحت تأثیر قرار می دهد، این عشق ممنوع برای عشق های دیگران هم مشکلاتی ایجاد می کند...

برای تماشای سریالهای ترکی با دوبله ی فارسی، کانالهای ما را سابسکرایب کنید
@OTV Drama
@OTV Gold
@OTV Plus
@Eshghe Mamnoo عشق ممنوع

ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید
Instagram :   / otvfarsi  
Telegram : https://t.me/+UMVWB4NFWCEyZGVk
Facebook : https://www.https://www.facebook.com/...

​ @Forbidden Love - العشق الممنو @Eshghe Mamnoo عشق ممنوع @turkish serial @Turkish Drama HD العربية @farsi dubbed serial @Beren Saat @Bihter Yöreoglu @Kivanç Tatlitug @Behlül Haznedar @Nebahat Çehre @Firdevs Yöreoglu @Hazal Kaya @Nihal Ziyagil @Ilker Kizmaz @Nihat Önal @Nur Fettahoglu @Peyker Yöreoglu @Selçuk Yöntem @Adnan Ziyagil @Zerrin Tekindor @Deniz Decourton

Комментарии

Информация по комментариям в разработке