Скачать или смотреть کتاب صوتی | چگونه افکار منفی بدن تو را ویران می‌کنند؟

آیا تا به حال احساس کرده‌اید که افکار منفی مانند سایه‌ای سنگین بر زندگی‌تان سایه افکنده‌اند؟ آیا می‌دانستید که تنها یک ساعت غرق شدن در این افکار می‌تواند تأثیرات مخربی بر سلامت جسم و روان شما داشته باشد؟

تحقیقات نشان می‌دهد که افکار تکرارشونده منفی می‌توانند تا ۶۰٪ تغییرات در سلامت روان را پیش‌بینی کنند.

این افکار می‌توانند منجر به افزایش استرس، اضطراب، افسردگی و حتی بروز بیماری‌های جسمی شوند.

اما راه حل چیست؟ چگونه می‌توان از این چرخه معیوب رها شد و به آرامش دست یافت؟

کتاب «رهایی از زندان ذهن: چگونه افکار منفی سلامت ما را تهدید می‌کنند» پاسخی است به این سوالات. این کتاب با بهره‌گیری از تکنیک‌های نوین روان‌شناسی و خودشناسی، به شما نشان می‌دهد که چگونه می‌توانید افکار منفی را شناسایی، مدیریت و به افکار مثبت تبدیل کنید.

با مطالعه این کتاب، خواهید آموخت:

چگونه افکار منفی بر سلامت جسم و روان تأثیر می‌گذارند.
راهکارهای عملی برای کاهش استرس و اضطراب.
تکنیک‌های مؤثر برای افزایش اعتماد به نفس و بهبود کیفیت زندگی.
این کتاب، کلید رهایی از زندان ذهنی است که خودتان ساخته‌اید. با مطالعه آن، نه تنها به پاسخ سوالات خود خواهید رسید، بلکه ابزارهای لازم برای بهبود زندگی‌تان را نیز به دست خواهید آورد.

همین حالا اقدام کنید و اولین قدم را به سوی زندگی شادتر و سالم‌تر بردارید.

-----------------رادیو ان ال پی --------------------

لطفا جهت دسترسی به نسخه کامل و ترجمه شده این کتاب، به وب سایت رادیو ان ال پی مراجعه کنید و فراموش نکنید که به محض ورود به وب سایت، زبان سایت را به زبان فارسی تغییر دهید
www.nlpradio.org

-----------------رادیو ان ال پی --------------------

این کتاب برای تو مانند یک آینه بود که تو را به اعماق ذهن و روح خود برد، جایی که رازهای بزرگی نهفته بود. اما این پایان راه نیست. این تازه آغاز مسیری است که می‌ تواند تو را به هر چیزی که می‌ خواهی برساند. اکنون بیایید یک بار دیگر نگاهی به تمام آنچه در این کتاب آموخته‌ ای بیندازیم.
در فصل اول: تو کیستی؟ با حقیقتی روبه‌ رو شدی که شاید هرگز به آن فکر نکرده‌ بودی. اینکه تو چیزی فراتر از یک بدن و یک نام هستی. اینکه تو محدود به گذشته‌ ات، شرایطت، یا افکاری که دیگران درباره‌ ات دارند نیستی. بلکه تو یک نیروی آگاه هستی که می‌ تواند خود را هر لحظه از نو بسازد. تو چیزی فراتر از تصورات قدیمی خودت هستی و اگر بتوانی این حقیقت را بپذیری، دیگر هیچ چیز در این دنیا قادر نخواهد بود تو را محدود کند.
در فصل دوم: دنیایی که در آن زندگی می‌ کنی آموختی که این جهان چیزی جز بازتاب افکار و باورهای درونی تو نیست. هر آنچه در زندگی تجربه می‌ کنی، نتیجه‌ ی مستقیم آن چیزی است که در درون خود می‌ پرورانی. اگر باور داشته باشی که دنیا پر از محدودیت‌ ها و موانع است، همان را تجربه خواهی کرد. اما اگر به فرصت‌ ها و مسیرهای جدید ایمان بیاوری، زندگی ات نیز رنگ و بویی متفاوت خواهد گرفت.
در فصل سوم: نیروی پنهانی که زندگی تو را کنترل می‌ کند به یک حقیقت مهم پی بردی. اینکه ضمیر ناخودآگاه تو، بدون آنکه حتی متوجه باشی، زندگی ات را کنترل می‌ کند. اینکه افکاری که بارها و بارها در ذهنت تکرار کرده‌ ای، به برنامه‌ هایی در ذهن ناخودآگاه تو تبدیل شده‌ اند و تو را در مسیر خاصی قرار داده‌ اند. اما این خبر خوبی هم دارد: همان‌ طور که ذهن ناخودآگاه تو برنامه‌ های قدیمی را اجرا کرده، تو نیز می‌ توانی آن را دوباره برنامه‌ ریزی کنی. می‌ توانی افکار جدیدی را جایگزین کنی و مسیر زندگی خود را تغییر دهی.
در فصل چهارم: انرژی پنهان درون تو کشف کردی که ذهن تو چقدر قدرتمند است. اگر ذهن می‌ تواند بدن را بیمار کند، پس آیا نمی‌ تواند آن را شفا دهد؟ اگر ذهن می‌ تواند تو را در تاریکی نگه دارد، آیا نمی‌ تواند تو را به روشنایی هدایت کند؟ این فصل تو را با داستان‌ های شگفت‌ انگیزی آشنا کرد که نشان دادند تنها با تغییر نگرش، می‌ توانی زندگی خود را از نو بسازی. انرژی درونی تو بی‌ حد و مرز است، اما تنها زمانی می‌ توانی از آن استفاده کنی که آن را بشناسی و به آن ایمان بیاوری.
و در نهایت، در فصل پنجم: معجزه‌ ای که همیشه در دستان تو بوده است به یک حقیقت نهایی رسیدی. اینکه تو همیشه این قدرت را داشته‌ ای که زندگی خود را تغییر دهی، اما آن را نادیده گرفته‌ بودی. اکنون که پرده از این حقیقت برداشته شده است، دیگر هیچ دلیلی برای تعلل وجود ندارد. تو از همین لحظه می‌ توانی مسیر جدیدی را آغاز کنی. تو دیگر منتظر نخواهی ماند. تو دیگر قدرت خود را دست کم نخواهی گرفت. تو از همین حالا تصمیم خواهی گرفت که سرنوشت خود را آگاهانه و با قدرت در دستانت بگیری.
این کتاب تنها یک مجموعه از کلمات نبود. این کتاب یک بیدارباش بود. یک تلنگر برای اینکه تو را از خوابی که شاید سال‌ ها در آن بوده‌ ای بیدار کند. اکنون که این آگاهی را به دست آورده‌ ای، مسئولیت آن بر عهده‌ ی توست. آیا این آگاهی را به فراموشی می‌ سپاری و به زندگی قدیمی خود بازمی‌ گردی؟ یا اینکه از آن استفاده می‌ کنی و زندگی جدیدی را آغاز می‌ کنی؟ این انتخاب توست. و همان‌ طور که در طول این کتاب آموختی، تو خالق زندگی خود هستی.