بشنو از ني - مولانا جلال الدين محمد بلخي

Описание к видео بشنو از ني - مولانا جلال الدين محمد بلخي

آغازنامه ء مثنوي مولانا جلال محمد بلخي رومي شهکار جاودانه مولوی
بشنو این نی
   • ١ مولانا جلال الدین محمد بلخی   اشعار دیگر مولانا
موسيقي
ستار : استاد مجيد سپند-افغانستان
ني: رشيد زروال - (مراکش) المغرب
ساز: استاد نينواز- افغانستان
بشنو این نی
بشنو از نی
Music
The Sitar is by Ustadh Majid Spand (Afghanistan)
The Flute is by Rachid Zerwal (Morocco)
The Musical Composition is by Naynawaz (Afghanistan)
Backgroud loops
clip 4101318 from    / @beachfrontbroll   background
clip 32 from    • Видео  
clip 3111820 from    / @freevideobacks   android
clip 9 from https://archive.org/details/SlowMotio...
clip 31    • Видео   calmemotion
clip 15 from    • Видео   loops
بشنو از نی چون شکایت می‌کند
از جدایی ها حکایت می‌کند
کز نیستان تا مرا ببریده‌ اند
از نفیرم مرد و زن نالیده‌ اند
سینه خواهم شرحه شرحه از فراق
تا بگویم شرح درد اشتیاق
هر کسی کو دور ماند از اصل خویش
باز جوید روزگار وصل خویش
من به هر جمعیتی نالان شدم
جفت بدحالان و خوش‌حالان شدم
هرکسی از ظن خود شد یار من
از درون من نجست اسرار من
سر من از نالهٔ من دور نیست
لیک چشم و گوش را آن نور نیست
تن ز جان و جان ز تن مستور نیست
لیک کس را دید جان دستور نیست
آتشست این بانگ نای و نیست باد
هر که این آتش ندارد نیست باد
آتش عشقست کاندر نی فتاد
جوشش عشقست کاندر می فتاد
نی حریف هرکه از یاری برید
پرده‌هااش پرده‌های ما درید
همچو نی زهری و تریاقی کی دید
همچو نی دمساز و مشتاقی کی دید
نی حدیث راه پر خون می‌کند
قصه‌های عشق مجنون می‌کند
محرم این هوش جز بیهوش نیست
مر زبان را مشتری جز گوش نیست
در غم ما روزها بیگاه شد
روزها با سوزها همراه شد
روزها گر رفت گو رو باک نیست
تو بمان ای آنک چون تو پاک نیست
هر که جز ماهی ز آبش سیر شد
هرکه بی روزیست روزش دیر شد
در نیابد حال پخته هیچ خام
پس سخن کوتاه باید والسلام
بند بگسل باش آزاد ای پسر
چند باشی بند سیم و بند زر
گر بریزی بحر را در کوزه‌ای
چند گنجد قسمت یک روزه‌ای
کوزهٔ چشم حریصان پر نشد
تا صدف قانع نشد پر در نشد
هر که را جامه ز عشقی چاک شد
او ز حرص و عیب کلی پاک شد
شاد باش ای عشق خوش سودای ما
ای طبیب جمله علتهای ما
ای دوای نخوت و ناموس ما
ای تو افلاطون و جالینوس ما
جسم خاک از عشق بر افلاک شد
کوه در رقص آمد و چالاک شد
عشق جان طور آمد عاشقا
طور مست و خر موسی صاعقا
با لب دمساز خود گر جفتمی
همچو نی من گفتنیها گفتمی
هر که او از هم‌زبانی شد جدا
بی زبان شد گرچه دارد صد نوا
چونک گل رفت و گلستان درگذشت
نشنوی زان پس ز بلبل سر گذشت
جمله معشوقست و عاشق پرده‌ای
زنده معشوقست و عاشق مرده‌ای
چون نباشد عشق را پروای او
او چو مرغی ماند بی‌پر وای او
من چگونه هوش دارم پیش و پس
چون نباشد نور یارم پیش و پس
عشق خواهد کین سخن بیرون بود
آینه غماز نبود چون بود
آینت دانی چرا غماز نیست
زانک زنگار از رخش ممتاز نیست

درتصحیح تازه تر توسط مولانا شناسان از جمله داکتر عبدالکریم سروش دو بیت اول چنین آمده
بشنو این نی چون شکایت می‌کند
از جدایی ها حکایت می‌کند
کز نیستان تا مرا ببریده‌ اند
در نفیرم مرد و زن نالیده‌ اند
Intellectual rights of videography and artwork reserved, copying/re-publishing of videos is prohibited. الحقوق الفکریه محفوظه ممنوع نسخ اواعادة نشر الفیدیوهات کاپی وباز پس نشر ویدویوها غیرقانونی است

Комментарии

Информация по комментариям в разработке