وقتی جلوم لخت شد تمام بدنش

Описание к видео وقتی جلوم لخت شد تمام بدنش

وقتی جلوم لخت شد تمام بدنش
در این ویدیو، داستان زندگی یه زن به اشتراک گذاشته میشه که شوهرش مردی سنتی و سخت‌گیر بود. دخترام ازش می‌ترسیدن، ولی روزی روزگاری دختر کوچیکم یه چیزی کشف کرد که همه چیز رو عوض کرد! یه روز وقتی که لباس شوهرم رو جلوم درآورد، بدنشو دیدم که پر از خالکوبی بود و حالا من می‌ترسیدم که اگر شوهرم بفهمه چی میشه! اما اون چیزی که باعث شد این داستان تبدیل به یک داستان واقعی و پرطرفدار بشه، اتفاقی بود که هیچ‌وقت فکرش رو نمی‌کردم.
این داستان واقعی رو از دست ندید و نظرات خودتون رو برام بنویسید! به نظر شما اگر در چنین موقعیتی قرار می‌گرفتید چطور واکنش نشون می‌دادید؟ آیا زندگی بعد از خیانت شوهر قابل بازسازی هست؟ اگر دوست دارید داستان‌های مشابه بیشتری بشنوید و از اتفاقات واقعی زندگی دیگران باخبر بشید، حتما کانال "کافه داستان / داستان‌های واقعی" رو سابسکرایب کنید. هر روز منتظر داستان‌های جذاب و واقعی هستید!

داستان واقعی
داستان زندگی
داستان پرطرفدار
خیانت شوهر
داستان زندگی واقعی
داستان‌های جذاب
داستان‌های واقعی
تغییر زندگی بعد از خیانت
احساسات در داستان‌های واقعی
داستان‌های واقعی زنان

#داستان_واقعی
#خیانت_شوهر
#داستان_زندگی
#داستان_های_واقعی
#داستان_پرطرفدار
#زندگی_پس_از_خیانت
#زندگی_بعد_از_خالی
#کافه_داستان
(اگه تمایل دارین داستان زندگیتون توی چنل گذاشته شه به آدرس تلگرام پی ام بدین)👇👇




برای عضویت در کانال کافه داستان روی لینک زیر کلیک کنید و این ویدیو رو هم لایک کنید .
   / @cafe_dastan  


➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
داستان واقعی : اون روز وقتی با خواهرم وارد خونه شدیم مامانم رو با پسر همسایه دیدیم و شوکه شدیم
   • اون روز وقتی با خواهرم وارد خونه شدیم...  
داستان واقعی : شب عروسیم اصلا خوشحال نبودم چون می دونستم فرداش چه اتفاقی میوفته
   • شب عروسیم اصلا خوشحال نبودم چون می دو...  
داستان واقعی : زن همسایه می گفت شب هایی که من نیستم شوهرم کارای عجیبی میکنه تا اینکه ...
   • زن همسایه می گفت شب هایی که من نیستم ...  
داستان واقعی : خواهرم رو طلسم کرده بودند و عذابش می دادن تا اینکه ...
   • خواهرم رو طلسم کرده بودند و عذابش می ...  
داستان واقعی : بار اول خالم بهم پیشنهاد داد صیغه یک روزه بشم منم با ترس قبول کردم
   • داستان صوتی ایرانی | بار اول خالم بهم...  
داستان واقعی : بعد از اصرار های من بالاخره مامان طاقت نیاورد و راز زندگی سوفیا رو بهم گفت
   • بعد از اصرار های من بالاخره مامان طاق...  
داستان واقعی : بابام به رابطه ی بین مامان و آقای فتحی شک کرده بود
   • ❌ بابام به رابطه ی بین مامان و آقای ف...  





music : you tube library


all videos from pexels.com - free to use / no copyright


➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖

Комментарии

Информация по комментариям в разработке