بحث خلود ، آیا انسان پس از مرگ جاودانه میماند؟ در اندیشه های اقبال لاهوری - از زبان عبدالکریم سروش

Описание к видео بحث خلود ، آیا انسان پس از مرگ جاودانه میماند؟ در اندیشه های اقبال لاهوری - از زبان عبدالکریم سروش

فایل صوتی :
  / wyqvhkjgr068  
---------------------------------
بهشت و جهنم دو مکان نیستند که یکی پر از درخت و سبره و جوی روان و دیگری پر از آتش باشد بلکه دو حالت از حالتهای نفس اند. آدمی یا بهشت و یا جهنم خود با اوت در واقع منظور اقبال این است که هر کسی بهشت و جهنم خود را با خود می برد به تعبیری که همین الان معلوم است چه کسی بهشتی و چه کسی جهنمی است.
ما به قطعیت اظهار کنیم که چیزی بنام نفس یا روح که فیلسوفان عنوان کرده اند جزو آموزه های مسلّم دینی است خیر این مطلب مسلّمی نیست. و هیچ ربطی هم به مسئله معاد ندارد چون بودند پاره ای از شیوخ معتزله و دیگران که معتقد بودند ادمی پس از مرگ متلاشی میشود و از بین میرود و روز قیامت دوباره برمیخیزد اما اینکه نفسی در این میان باشد و تداومی را حفظ کند آنها لازم نمی دیدند و این جزو ضروریات دین نیست. البته پاره ای از محدثین بودند که گرچه به نفس یا روح عقیده داشتند اما آن را یک موجود جسمانی میدانستند نه یک موجود روحانی مجرد مثل فیلسوفانی مانند بوعلی سینا یا ملاصدرا. آنها معتقد بودند یک جور بدن لطیفی است و دیگر جزییاتش هم روشن نیست. میگفتند تنها موجودی که مجرد محظ است خداوند است و مادون او همه یک جور مادی هستند.
اقبال معتقد است که یک فردیّتی از ما باقی میماند اما اینکه این فردیّت چگونه است آیا لزوما با این بدن است یا نیست چندان مورد تاکید قرار نمیدهد. اما میگوید که ما نمی رویم در یک دریای بزرگی که محو بشیم به طوری که از ما دیگر نشانی نماند و به این جهان هم دوباره برنمی گردیم بر خلاف آنهاییکه تناسخ میگویند برای اینکه کمال ما در این نیست که به این جهان دوباره برگردیم ما راه خودمان را ادامه خواهیم داد.
اقبال میگوید:
خلود حق ما نیست بلکه بسته به لیاقت ماست یعنی اینچنین نیست که ما فکر کنیم حتما جاودان خواهیم ماند اگر ما به کمالی نرسیده باشیم و اگردر حد ماده و طبیعت باقی مانده باشیم هیچ معلوم نیست که ما خلودی داشته باشیم و هیچ معلوم نیست ما حشری داشته باشیم.
باز این سخن اقبال با اینکه خیلی به ظاهر غیر ارتودکس می نماید اما دور از سخنان پاره ای از حکیمان گذشته نیست که معتقد بودند نمیتوان مدعی شد که همه آدمیان روح دارند همان روحی که حکما اثبات میکردند و میگفتند اثبات او در گرو مقدماتی است و پاره ای از آن مقدمات را پاره ای از مردم ندارند بنابراین ای بسا بسیاری از مردم که روح نداشته باشند لذا حشر و خلود هم نداشته باشند.
بنابراین اقبال لاهوری به همین جا نزدیک میشود اما با یک بیان خیلی ادیبانه و بلیغ میگوید که خلود حق ما نیست که آماده باشد و به ما بدهند بلکه ما باید استعداد و آمادگی آنرا پیدا کنیم لذا اگر این آمادگی را پیدا نکنیم ما از میان خواهیم رفت و هیچ ضمانتی وجود ندارد که ما باقی بمانیم و از لذّات پس از مرگ برخوردار بشویم.
...
----------------------------------------
منبع :
مدرسه مولانا جلال الدین School of Rumi
Episode 3 Dars 8 Dr. Soroush
عبدالکریم سروش

Комментарии

Информация по комментариям в разработке