Скачать или смотреть ساخت پادکست تصویری انیمیشنی «گربه و سگ» با هوش مصنوعی .. NotebookLM + Hedra | EP036

قدم به قدم پروسه ساخت پادکست به صورت انیمیشن همراه با لیپ‌سینک با ابزارهای هوش مصنوعی ..

چت بات
https://chat.openai.com

متن به پادکست
https://notebooklm.google.com

تبدیل به ویدیو و لیپ‌ سینک
https://hedra.com

تبدیل به MP3
https://freeconvert.com/mp3-converter

سایت دوم برای عکس به ویدیو
https://vidu.studio

تدوین ویدیو
https://blackmagicdesign.com/products...

00:00 درود
00:16 ایده و سناریو
01:41 تبدیل به پادکست
04:43 ساخت کاراکتر و شات ها
08:36 تبدیل به ویدیو و لیپ سینک
16:25 تدوین ویدیو
20:06 خروجی
•••

🎥 فیلم و انیمیشن با هوش مصنوعی (پلی لیست) ..
   • «فیلم و انیمیشن» 🎬  

🔍 چنل تلگرام ..
https://t.me/SohailDailamiLab

#پادکست_انیمیشن #ابزار_تولید_انیمیشن #فیلم_هوش_مصنوعی
••••••
ChatGPT 4o - PROMPTS

You said:
میشه مثلا با googlenotebooklm پادکست صوتی درست کرد و بعد ادغامش کنی با انیمیشن هوش مصنوعی مثلا دو تا گربه باهم صحبت میکنن

خب بذار اول سناریو رو بنویسیم، چند تا ایده پیشنهاد بده بین دو نفر

خب یه کاری کن بین گربه و سگ باشه، یکیش شاعر باشه خیلی ادبی ، اون یکی کاملا متضادش حالا خودت پیشنهاد بده

در حد دو سه دقیقه بنویس

ChatGPT said:
عنوان: «غروب روی نیمکت»
مکان: پارکی خلوت در حوالی غروب
عنوان: «غروب روی نیمکت»
مکان: پارکی خلوت در حوالی غروب
صداهای محیط: صدای پرنده‌ها، وزش باد، صدای دور اذان یا عبور دوچرخه‌سوار
کاراکترها:

گربه: صدای آرام، شاعرانه، تأمل‌برانگیز

سگ: صدای شاد، صمیمی، کمی خنگ ولی بامحبت

دیالوگ‌ها:
[افکت: صدای باد، برگ‌ها خش‌خش می‌کنن]

گربه:
(آهسته)
خورشید دارد می‌میرد پشت آن درخت‌ها...
چه سرنوشت عجیبی‌ست، هر روز طلوع کنی فقط برای اینکه غروب شوی...

[صدای قدم زدن سگ، هاپ هاپ خفیف]

سگ:
(هیجان‌زده)
اِی گربه جان! تو بازم افتادی تو فاز مردن آسمون و خورشید و اینا؟!
نگاه کن چقدر این برگا خوشگلن، بوی چمن میاد! حس می‌کنم باید یه قلپ بزرگ از دنیا بخورم!

گربه:
(نیمه لبخند، طعنه‌آمیز)
تو همیشه گرسنه‌ای، حتی وقتی حرف می‌زنی از زندگی...

سگ:
خب مگه زندگی غیر از خوردن و دویدن و بو کشیدن چیز دیگه‌ایه؟
تو کل روز اینجا نشستی به غروب نگاه می‌کنی، خب بعدش چی؟ چی عایدت می‌شه؟

گربه:
(با تأمل)
عایدی؟ شاید فقط یک لحظه... که بشه درش غرق شد.
مثل شعری که تا میای تمومش کنی، تموم می‌شی.

سگ:
(می‌خندد)
منم امروز یه شعر ساختم!

گربه:
(متعجب)
واقعاً؟ بخوان لطفاً.

سگ:
(با غرور)
خورشید غروب کرد، شکمم گُر گرفت،
به سمت سوسیس دویدم، دلم پر گرفت.

[مکث. سکوت شاعرانه.]

گربه:
(آرام)
باید اعتراف کنم... این از بعضی شعرهای من عمیق‌تر بود.

سگ:
(با خنده)
دیدی؟ گفتم غذا الهام‌بخشه!

گربه:
شاید هم رفاقت...

[افکت: صدای باد شدیدتر می‌شه، نور کم‌کم تار می‌شه]

سگ:
تو همیشه این‌قدر عجیب حرف می‌زدی یا از وقتی تنها شدی؟

گربه:
از وقتی فهمیدم بعضی غروب‌ها فقط برای دل‌هایی‌ان که دنبال طلوع نمی‌گردن...

سگ:
(کمی مکث)
باشه، ولی اگه گرسنه‌ای، هنوز نصف اون سوسیس رو نگه داشتم برات.

گربه:
(لبخند می‌زنه)
شاید... این طلوعی باشه که منتظرش بودم.

You said:
خب من متن و صدای پادکست رو اوکی کردم. چند تا نما مشخص کن از یه سگ و یه گربه که پشت میکروفون Shure نشستن و دارن پادکستشون رو اجرا میکنن، استایلشون هم امروزی و مثل انسانا باشه

اوکی بریم یکی یکی تبدیلشون کنیم به عکس، با ابعاد ۱۶:۹

بیا استایلشو عوض کنیم، بکنش 3d پیکسار

برو شات دوم گربه نمای متوسط

خب نمای بعدی هاپو

یه شات دیگه هم هست بیرون استودیو
و از شات اول دوباره شروع کن