قصیده - محمد معتمدی و روزاریو ترمندیتا

محمد معتمدی و روزاریو ترمندیتا
کنسرت قصیده - پخش شده از شبکه BBC فارسی

گفتم غم تو دارم گفتا غمت سر آید
گفتم که ماه من شو گفتا اگر برآید
گفتم ز مهرورزان رسم وفا بیاموز
گفتا ز خوبرویان این کار کمتر آید
گفتم که بر خیالت راه نظر ببندم
گفتا که شب‌رو است او، از راه دیگر آید


دو چشم مست میگونت ببرد آرام هشیاران
دو خواب آلوده بربودند عقل از دست بیداران
گر آن عیار شهرآشوب روزی حال من پرسد
بگو خوابش نمی‌گیرد به شب از دست عیاران


دل از این روزگار بردار ای یار گلم
ز دیده اشک غم می‌باره یار گلم
بیا ای آرام جون وی نامهربون
کجا جویم نشون کویت را یار گلم
بگردم من خم ابرویت را یار گلم
تو دوری از برم
برا ای خاطرم
با که گویم ماجرای ای جدایی
الا آهموی ما
سیه گیسوی ما کی میایی
لاله‌ی صحرای من درنیایی وای من
ماه من شیرین من لیلی من عذرای من
بیا ای آرام جون ای نا مهربون
کجا جویم نشون کویت را یار گلم
بگردم من خم ابرویت را یار گلم

دو زلفونت بود تار ربابم
چه میخواهی ازین حال خرابم
تو که با سر یاری نداری
چرا هر نیمه شو آیی به خوابم

دلم بی وصل ته شادی مبیناد
به غیر از محنت آبادی مبیناد
خراب آباد دل بی مقدم ته
الهی هرگز آزادی مبیناد

برای دانلود این اجرا و اجراهای دیگر به سایت یا صفحه‌ی فیس بوک سربزنید
http://khosousi.com
  / khosousi  
https://plus.google.com/+KhosousiM