بحث عقل دراندیشهٔ مولانا،وجه تمایز بین عقل جزئی یا سطحی نگر وعقل کلی یا ژرف اندیش-از زبان کریم زمانی

Описание к видео بحث عقل دراندیشهٔ مولانا،وجه تمایز بین عقل جزئی یا سطحی نگر وعقل کلی یا ژرف اندیش-از زبان کریم زمانی

فایل صوتی:
https://drive.google.com/file/d/1iTtL...
-----------------------------
🔘 کسانی که با صراحت و قاطعیت میگویند مولانا با عقل و عقلانیت مخالف است، بنده معتقد هستم که این عزیزان آثار مولانا را درست نخوانده اند و صرفاً چند بیت را مبنای داوری برای ۲۶۰۰۰ بیت قرار داده اند و این البته کار محققانه ای نیست بلکه باید در آثار مولانا تفحص کرد و موضوعات را طبقه بندی کرد و آنگاه به داوری نشست.
🔘 عقل از آن دسته موضوعاتی است که اشتراک لفظی دارد و اشتراک لفظ هم دائم رهزن است. چون اشتراک لفظی معمولا ایجاد ابهام و ایهام میکند، ذهن مخاطب را به چالش میکشاند و گاهی هم به برهوت و هپروت پرتاب میکند.
🔘 زبان اصولاً محصول فرهنگی جامعه بشری است و از آنجایی که هر واژه ای در هر فرهنگ مفهوم خاصی دارد عقل هم در هر دستگاه فکری و یا در نزد هر صاحب اندیشه ای معنا و مفهوم خاص خودش را دارد و برای ورود به اندیشه هر اندیشوری باید اصطلاحات زبانی آن اندیشمند را بدانیم.
🔘 امام محمد غزالی در تعریف عقل میگوید:
عقل قوه یا استعدادی است که قبول معرفت میکند یعنی عقل بستر ظهور علم و زاده شدن شناخت است.
🔘 در روایات دینی ما عقل بر پایه ارزشهای اخلاقی است و وظیفه اش تشخیص خیر و شر اخلاقی است، یعنی عقل از این منظر وظیفه ای ندارد جز اینکه خوب و بدهای اخلاقی را بشناسد و بایدها و نبایدهای اخلاقی را تشخیص دهد، برای همین است که در روایات میان عقل و حیله گری و فریبکاری هوشمندانه فرق گذاشته شده است، اسم این قوه شیطانی را «نکرا» گذاشته است که حاصلش فریب و نیرنگ و خدعه است. نکرا آن هوشمندی فریبکارانه شبیه عقل است ولی از جنس عقل نیست و ضد ارزشهای اخلاقی است.
🔘 حکمای یونان باستان تعریف بسیار متفاوتی از عقل داده اند، عقل از نظر این حکما شناخت پدیده های هستی و کشف مستقل جهان بی تکیه بر وحی است.
🔘 مولانا هرگز با عقل و عقلانیت در ستیز برنیامده بلکه فقط عقل را نقادی کرده است و در واقع میزان توانایی های عقل را معلوم داشته نه اینکه عقل را نفی کرده باشد. مولانا از عقل گذر کرده و آنرا نفی نکرده است، گذر از عقل با نفی آن متفاوت است. سراسر مثنوی چیزی نیست جز عقل و حکمت و عقلانیتی که لباس شعر و لباس نظم پوشیده است.
🔘 مولانا عقل را به دو بخش تقسیم بندی کرده و انصافاً هیچ متفکر و عارفی در مرتبه مولانا منسجم و دقیق عقل را طبقه بندی نکرده است. مولانا هرجا که از عقل انتقاد کرده مرادش عقل سطحی است که فقط توانایی شناخت لایه های سطحی جهان را دارد و توانایی قضاوت در همه مراتب هستی را ندارد و آن عقل ژرف اندیش است که میتواند از لایه های سطحی جهان هستی عبور کند و به باطن هستی برسد. مولانا برای هر کدام از این دو چهره از عقل نامها و توصیفات جالبی دارد:
عقل جزئی را عقل فلسفی و عقل مکتبی و بحثی مینامد که فقط لفاظی میکند و همینطور به عقل کلی، عقل عرشی و عقلی که میتواند بر عرش عالم هستی تکیه زند، «عقل من لدن» که سرچشمه معرفت آن حقایق الهی است، عقل ایمانی، عقلِ عقل، عقل ابدالان و امثال این نامها و توصیفات را برای عقل کلی میآ ورد.
🔘 نکته دیگر این است که مولانا کلاً وارد تعریفات عقل نمی شود و نشده چراکه بیهوده است چون تعریف عقل ما را دچار یک دور باطل منطقی میکند. ولی فکر و اندیشه را که محصول عقل است را تعریف به غایت و نتیجه کرده است نه تعریف به هویت و ذات، مثلا در تعریف اندیشه میگوید:
فکر آن باشد که بگشاید رهی
راه آن باشد که پیش آید شهی
( مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۹۲ )
🔘 این ذهن سرکش و بازیگوش ما عادت کرده که همیشه از این شاخه به آن شاخه بپرد. بازی های لفظی و سیلانهای ذهنی را نمی شود گفت اندیشه و تفکر. اندیشه راستین آن است که شخص را از این نقایص اخلاقی برهاند و تغییرش دهد و به تولد تازه بیاورد، او را به آدمی با جنس متفاوت و با هویت دیگر تبدیل کند. اگر آدمی توسط اندیشه به پندار نیک گفتار نیک و کردار نیک و نهایتا آدمی سالم و صالح تبدیل شد فکر او واقعا اندیشه است در غیر اینصورت خودش را خسته کرده است.
—————-----------------------------
منبع:
کانال رسمی کریم زمانی
http://nayonafir.com
https://t.me/SunofMawlana
موضوع: عقل از نگاه مولانا

Комментарии

Информация по комментариям в разработке