عدم تمرکز و پراکندگی سبب ناتوانی انسان می شود ، مصطفی ملکیان

Описание к видео عدم تمرکز و پراکندگی سبب ناتوانی انسان می شود ، مصطفی ملکیان

سخنرانی مجموع نشینی استاد مصطفی ملکیان
چگونه به مجموع نشینی نایل شویم؟
عدم تمرکز و پراکندگی سبب ناتوانی انسان میشوند
هدف را فراموش نکنید اما نتیجه را به دست فراموشی بسپارید

🔹 منتظر نتیجه گرفتن کار و کوشش، سبب شکاف و شقاق درونی می شود.فرض کنید که شما می‌خواهید به یک هدفی برسید. مثلاً می‌خواهید در کنکور دکتری مثلاً فلان رشته قبول بشوید. خوب مثل هر انسان عاقلی،باید تمام مقدمات لازم را برای قبول شدن آماده کنید. مثلا باید درس بخوانید، تمرین حل کنید، تکلیف انجام بدهید، و هزار کار باید بکنید تا این که بتوانید در کنکور موفق باشید. همه این کارها را می‌کنید ،که البته هیچ عیب و ایرادی ندارد، وارد جلسه کنکور می‌شوید، آن جا هم دقت می‌کنید، عجله نمی‌کنید، با طمانینه، با وقار امتحان را می دهید و بیرون می آیید. تا اینجا هیچ مشکلی ندارد. مشکل از آن جا شروع می‌شود که وقتی از جلسه امتحان بیرون می‌آیید، تا وقتی نتایج امتحان را بدهند، دائماً دغدغه دارید، که کی نتایج را اعلام می کنند؛ آیا قبول می‌شوم، آیا قبول نمی‌شوم؟

🔹عارفان به ما می‌گفتند هدف را فراموش نکنید، اما نتیجه را به دست فراموشی بسپارید، چون نتیجه به دست تو نیست. منتظر نتیجه ماندن تمرکز را کم می کند هدفت این بود که در کنکور قبول بشوی، به اندازه لازم هم زحمت کشیدی.به محض این که که از جلسه کنکور بیرون آمدی، به کار بعدیت مشغول شو
در قرآن به پیامبر گفته است که «فَإِذَا فَرَغْتَ فَانصَبْ» وقتی از یک کاری فارغ شدی به کار بعدی بپرداز.برخی از عارفان از این آیه چنین برداشتی داشتند. یعنی می گفتند نباید درگیر نتیجه کارمان باشیم؛ چرا که نتیجه همیشه آدمی را در آینده نگه می دارد و از زمان حال بیرون می کند. ضمن این که منتظر نتیجه بودن هیچ تاثیری در خود نتیجه ندارد. وقتی منتظر بودن هیچ تاثیری در خود نتیجه ندارد چرا وجودمان را از آن تمرکزی که لازم است دور می کنیم و منتظر نتیجه می شویم؟

🔹 سعی و تلاش آدمی شرط لازم برای موفقیت است اما شرط کافی نیست. میلیاردها عامل خارج از اختیار ما وجود دارند که باعث موفقیت یا عدم موفقیت می شوند. ما تنها باید سعی و تلاش خودمان را انجام دهیم و در باقی امور توکل کنیم. یعنی آن را بر دوش عالم بیندازیم. قرآن می فرماید: «فاذا عزمت فتوکل علی الله » . وقتی تصمیمت را گرفتی که کاری را انجام بدی نتیجه را به خداوند بسپار، چرا که نتیجه در اختیار تو نیست.

🔹آیا می‌شود گفت که هر که درس خواند در کنکور قبول می شود؟، نه، اگر همه دو میلیون آدمی که درکنکور شرکت می‌کنند، بیشترین حد درس را بخوانند، باز هم یک دهم آن ها در کنکور قبول می‌شوند، نه‌ دهم آنها در کنکور عقب می‌افتند، چرا؟ چون اساساً شرط لازم برای موفقیت در کنکور و در هر کاری تلاش است، اما شرط کافی تلاش نیست، میلیاردها چرخ و دنده دیگر در عالم باید دست به دست هم بدهند تا تو قبول شوی .

🔹«از رنج، کسی به گنج وصلت نرسید/ وین طرفه که بی رنج ، کس آن گنج ندید.می‌گوید که هیچ کس نیست که بگوییم لزوماً با رنج کشیدن به گنج می‌رسد، اما همه کسانی که به گنج رسیدند حتماً رنج کشیدند. این معنایش این است که رنج شرط لازم است اما شرط کافی نیست.تمام فعالیت‌های عالم همین طور است، فقط عشق الهی و گنج محبت خدا و این ها نیست، همه چیز این گونه است که تلاش من، شرط لازم موفقیت است، اصلاً شرط کافی نیست خیلی چیزهای دیگر باید دست به دست بدهند تا موفقیت حاصل شود. از نظر عارفان منتظر نتیجه ماندن هم تمرکز را از آدمی سلب می کند.

به مرگ بیاندیش نه به پس از مرگ

🔹عارفان به ما می‌گفتند که تنها در فکر مرگ باشید و نه پس از مرگ و این که بعد از مرگ چه خواهد شد؟ این که در اندیشه باشیم که پس از مرگ چه اتفاقی خواهد افتاد و بهشت و جهنم چه گونه جایی است، تمرکز را سلب می کند. هیچ عارفی نگفته است که به پس از مرگ بیندیشید بلکه همه می گویند در اندیشه مرگ باشید

🔹بودا می‌گفت که من نه خبر دارم از کجا آمده‌ام و نه خبر دارم که به کجا خواهم رفت، اما خبر دارم که در این مدت چه کار باید بکنم. این مهم است که در این مدت چه کاری باید انجام دهیم و گرنه چه سودی دارد که بدانیم از کجا آمده ایم و به کجا می رویم؟ باز به تعبیری که به علی‌ ابن‌ابیطالب نسبت می‌دهند، درسته «ما فاتَ مَضی وَ ما سیأتیکَ فَاَیْنَ؟ قُمْ فَاغْتَنِم الفُرصَهَ بَینَ العَدَمَین. فرصت میان دو عدم جای گرفته را این را دریاب. زندگی این جهانی فرصتی است که میان دو عدم جای گرفته است: عدم گذشته و عدم آینده. این فرصتی که در میان دو عدم نشسته است را در چنگ بگیر، عدم گذشته و عدم آینده چه سودی دارد؟

🔹بودا می گفت از من سؤال درباره ماوراء الطبیعه نکنید؛ چون من نمی دانم و عمرم را هم صرف آن ها نمی‌کنم. من فقط می‌دانم که این جا چگونه می‌شود با درد و رنج کمتری زیست. من دنبال این هستم.از کجا بدانم که از کجا آمده‌ام، و به کجا خواهم رفت؟ من چه می‌دانم؟اگر می‌دانستم هم فرقی نمی‌کرد، چون باز هم همین زندگی را می کردم.

به نظر من تمام ويژگى هاى منفى روانشناختى و اخلاقى ما با اين نکته که نمى توانيم در زمان حال زندگى کنيم، قابل تفسير است.اگر من هنوز فکر انتقام از شما در ذهنم هست و خشم و کينه شما در حال از بين بردن من است ، براى اين است که من هنوز در فکر گذشته ام ، اگر در زمان حال زندگى کنم که ديگر انتقام معنا ندارد.
🔹تمام مولفه هاى سلامت روانى و فضايل اخلاقى با اينجايى زيستن حاصل مى شود هرچه پخش بشويم در آينده و گذشته، از سلامت روانى و فضيلت اخلاقى دور مى شويم. در عرفان از ما خواسته مى شد وجودمان را در اکنون متمرکز کنيم و از همين رو عارفان ما را از پديده هاى ديگرى مثل سوار شدن بر موج آگاهى، تداعى معانى و خاطرات و خطورات نهى مى کنند.

Комментарии

Информация по комментариям в разработке