داستان واقعی بزرگسال : بعد ازطلاقم اوپراتور لیزر اقایون شدم با دیدن چیزش تصمیم گرفتم| پادکست داستان

This is an educational video to solve the problems of couples
داستان واقعی : دانشجوی سال دوم بودم که با نغمه اشنا شدم نغمه متاهل بودو من بی خبر بودم نغمه یه دختر فوق العاده ثروتنمد و جذاب بود که با بنز اس ۵۰۰ دل هر پسری رو اب میکرد داستان من با نغمه از جایی شروع شد که شوهر نغمه که رئیسم بود اتفاقی پام به خونش باز شد ...
این داستان صوتی با اسامی غیر واقعی در استدیو پادکست زندگی ضبط شده

=====================================
   / @lifepadcast  
◀️عزیزای دلم اگه میخواین داستانها بدون محدودیت براتون به نمایش در بیاد با کلیک رو لینک بالا👆کانالو سابسکرایب کنین همراه من باشید تا باهم تو تجربه های جدید شریک باشیم
====================================

   • داستان واقعی : ویزیتور بیوه ام  رو بر...  
ویزیتور بیوه رو بردم پشت انباری مغازم لنگاشو تا ته باز کرمو...

   • خاستگارم تو اتاق شب خاستگاریم| داستان...  
خاستگارم شب خاستگاری زیپ شلوارشو جلوم کشید پایینو ...

   • اونجای شوهرم ...خیلی کوتاه بود ..اما ...  
سوپری سر کوچه برام جنس آوردو منو با لباس تو خونه دید تحریک شدو ....
   • داستان شاگرد سوپری سر کوچه در نبود شو...  
معلم کنکورم تو کف با..سسن گنده من بود گفت اگه اجازشو بدم از پشت ...منو پزشکی قبول میکنه ...
=================================
داستان
داستانهای واقعی
داستان های واقعی
داستان واقعی
داستان صوتی
داستان بزرگسالان
داستان خانوادگی
داستان رابطه
پادکست
داستان خیانت
داستان واقعی
رابطه ازپشت
بعداز طلاق
مطلقه
بیوه
بی شوهر
شرکت
کارگر شرکت
کارمند شرکت
اوپراتور لیزر
شوهرم
سوراخ
از عقب
از پشت
رابطه زناشویی
زن و شوهر
ازدواج
داستان فارسی
پادکست زندگی
داستان خیانت
داستان عاشقانه
رادیو داستان


persian history padcast
farsi
top story
paranormal hikayeler
afghanistan magazine
padcast
lifepadcast

#داستان
#داستان_واقعی
#فارسی
#پادکست_فارسی
#ایرانی
#خیانت