جمال عبد الناصر : از رویای جهان عرب تا خاطره‌ای تلخ در مصر

Описание к видео جمال عبد الناصر : از رویای جهان عرب تا خاطره‌ای تلخ در مصر

حمایت اختیاری از دیپ پادکست:
  / deeppodcastiran  

Instagram:   / deep.podcast  
Telegram Channel: Https://www.telegram.me/deeppodcast
music by
‪@ScottBuckley‬
ــــــــــــــــــــــــــ
در سپتامبر سالِ 1970 جمال عبدالناصر ، رهبر مصر ، از دنیا رفت. طرفدارانش در مراسمِ خاکسپاری فریاد میزدند : ناصر هرگز نمیمیرد.
بیش از یک دهه، جمال عبدالناصر خودش رو صدای جهانِ عرب میدونست. از قاهره تا بیروت ، از دمشق تا بیت المقدس. طرفدارانش بعد از مرگِ ناصر ، خودشون رو بی پناه و تنها حس میکردند.
زمانی که ناصر از دنیا رفت، هنوز آشفتگی های زیادی در خاورمیانه وجود داشت
ناصر برای طرفدارانش حکمِ خدا رو داشت. میلیونها نفر در خیابانهای قاهره، در مراسمِ تشیع جنازه ناصر حضور پیدا کردند. با مرگِ ناصر، بسیاری از امیدهای جهان عرب هم از بین رفت.
برای بعضیا، یک رهبرِ قدرتمند بود که در مقابلِ اسرائیل و ابرقدرتهای غربی مقاومت میکرد. برای بعضیای دیگه یک چهر‌ه‌ی ملیگرای عرب که داشت با اسلامگراها میجنگید.
جمال عبدالناصر در سال 1952 و با یک کودتا به قدرت رسید. اون رهبرِ یک گروهِ ملیگرا بود که با یک کودتای نظامی، ملک فاروق رو برکنار کردند.
خاندان ملک فاروق از دورانِ عثمانی، قدرتمند بودند و فاروق هم علاقه داشت مصر رو از جهان عرب جدا بدونه. اون مدام خودش رو مصری معرفی میکرد و علاقه‌ای به اتحاد جهان عرب نداشت. فاروق رابطه نزدیکی با بریتانیا داشت.
بعد از فاروق ، فرزند یازده ماهه‌ش رو به عنوان جانشین انتخاب کردند که البته این جانشینی تنها چند ماه دووم آورد. در نهایت ملک فاروق از مصر تبعید شد و نظامِ پادشاهی در مصر به طورِ کامل از بین رفت.
این کودتا توسطِ گروهی شکل گرفته بود به اسمِ افسرانِ آزدِ مصر که البته تمامی این چهره‌های جوان برای مردمِ مصر ناشناس بودند. در بین افسرانِ آزاد تنها یک چهره سرشناس وجود داشت.
و اون چهره هم ایشون بودن : ژنرال محمد نجیب
از همون روزهای آغازین انقلاب، بین نجیب و جمال عبد الناصر اختلافات زیادی شکل گرفت. نجیب به نظام پارلمانی و دموکراسی اعتقاد داشت. اما ناصر کاملا برعکسش بود.
جمال عبدالناصر جونِ سالم به در برد. هشت گلوله به سمتش شلیک شده بود اما هیچکدوم بهش اصابت نکرد.
مدتی بعد ناصر به قاهره برگشت و مردم جوری ازش استقبال کردند که انگار یک منجی ظهور کرده.
مصری ها ، ناصر رو نمادی از خدا میدونستن، یک آزادی بخش که اونها رو از اسارت نجات داده. اون دیگه رسما تبدیل به رهبرِ مصر شده بود و مردم هم از صمیم قلب دوستش داشتند.
در این دوران بزرگترین مخالفانِ ناصر، گروه اخوان المسلمین بودند. اونا از تفکرات سکولار ناصر نفرت داشتند و به دنبال تاسیس یک کشور با نظامی اسلامی میگشتن
در دوران سلطنت، اخوان المسلمین با ناصر همکاری میکرد. به هر حال، هر دو گروه ضدِ نظامِ پادشاهی بودن ولی بعد از سقوطِ نظامِ پادشاهی، قدرت به دستِ ناصر افتاده بود و اخوان المسلمین رفته بود به حاشیه.
اصلا این ترورِ ناموفق هم کارِ اخوان المسلمین بود. فردی که این ترور رو انجام داد، اسمش (محمد عبدالطیف) بود و یکی از اعضای فعالِ اخوان المسلمین.
محمد عبدالطیف دستگیر و به اعدام محکوم شد.
هنوز هم علتِ اصلی این عملیات مشخص نیست.
اخوان المسلمین اعتقاد داشت بعد از کودتا، ناصر به اونها خیانت کرده و حاضر نشده سهمی از قدرت رو بهشون بده.
از دیدِ اخوان المسلین، این اقدامِ به ترور نقشه خودِ ناصر بود تا مردم رو از این گروه بیزار کنه و بعد هم به جونِ اعضای اخوان المسلمین بیافته.
هر چند ، همه اینا حدس و گمانه و هیچوقت اثبات نشدن. اما هر چی که هست بعد از این ترور، ناصر هزاران نفر از جمله رهبرانِ اخوان المسلمین رو دستگیر کرد و شش نفر از اونا هم اعدام شدند.
در قاهره بود که هم ناصر و هم ملک فیصل با رهبرِ جدید پی اِل او آشنا شدند. نام این فرد یاسر عرفات بود که در سالهای بعد، نقش مهمی در تنشهای خاورمیانه ایفا کرد.
این اقدام آخرین حرکت سیاسی جمال عبد الناصر بود. درست همون شبی که ناصر قرارداد صلح رو بین یاسر عرفات و حکومت اردن امضا کرد، بر اثرِ سکته قلبی از دنیا رفت.
میلیونها نفر از مردم مصر ، جنازه ناصر رو در خیابانهای قاهره تشیع کردند.
مرگِ ناصر، نمادی از مرگِ رویای پانعربیسم بود. ناصر تبدیل به یک تراژدی در دنیای عرب و حتی تاریخ معاصر مصر شد.
اون تاثیرِ زیادی هم بر سایر رهبرانِ مصر بعد از خودش گذاشت. بعد از مرگِ ناصر، باز هم نظامِ دیکتاتوری در مصر ادامه پیدا کرد. اینبار انور سادات قدرت رو به دست گرفت.
حامیان انور سادات، همون نظامی هایی بودن که ناصر اونها رو پرورش داده بود.
اما سادات علاقه‌ای به حضور ناصریست ها نداشت. اون تلاش کرد تا تمامِ نمادهای دورانِ جمال عبد الناصر از سراسرِ مصر برچیده بشن.
انور سادات، به اسلامگراها نزدیک تر شد و قرار بود با کمک اسلامگراها، جامعه مصر رو از تفکرات جمال عبد الناصر، پاکسازی کنند.
اینبار نوبتِ انور سادات بود که برای این کار دست به ابزارِ زور ببره.
آغازِ قدرت گرفتن انور سادات، پایانِ رویای پانعربیسم در مصر بود. رویای جمال عبد الناصر، در حدِ یک خاطره تلخ باقی موند
رژیم ناصر اعتبارش رو از دست داده بود. جنبش های اسلامی که تا قبل از سال 1967 به صورتِ زیرزمینی فعالیت میکردن، دوباره جون گرفتن و واردِ جامعه شدن.
به دلیلِ همین شکستها، ناصر ناچار بود حضور اسلامگراها رو بپذیره و حتی باهاشون کنار بیاد.
جمال عبد الناصر که به شدتِ ضدِ عربستان سعودی بود، به سمتِ ملک فیصل عربستان متمایل شد تا یه مقدار از دولت سعودی کمک بگیره.
این ملاقات قشنگ یک چیز رو نشون میداد. ناصر که نمادِ رهبریِ مدرن در جهان عرب بود، در مقابل ملک فیصل که نمادِ رهبری
در این بین اخوان المسلمین دوباره قدرت گرفت. اونا میخواستن به مردم اثبات کنند که جنبش پانعربیسم یک جنبش شکست خورده ست و جمال عبد الناصر هم دیگه لیاقت رهبریِ مصر رو نداره

Комментарии

Информация по комментариям в разработке