ژوزف استالین : قسمت 1/3 - قهرمان کمونیست ها

Описание к видео ژوزف استالین : قسمت 1/3 - قهرمان کمونیست ها

حمایت اختیاری از دیپ پادکست:
  / deeppodcastiran  

Instagram:   / deep.podcast  
Telegram Channel: Https://www.telegram.me/deeppodcast
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
زندگینامه استالین

لینک قسمت اول:

   • ژوزف استالین : قسمت 1/3 - قهرمان کمون...  

لینک قسمت دوم
   • ژوزف استالین : قسمت 2/3 - در اوج قدرت  

لینک قسمت سوم
   • ژوزف استالین : قسمت 3/3 - قاتل یا قهر...  
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ژوزف ویساریونویچ معروف به ژوزف استالین یا (مرد پولادین) یکی از رهبران شناخته شده حکومت شوروی سابق بود. که در هجدهم سپتامبر سال 1878 در بخش شرقی گرجستان شهری به اسم گوری متولد شد که اون زمان بخشی از امپراتوری روسیه تزاری بود. بسیاری استالین را از رهبران مخوف شوروی میدونند و کسیکه مخالفان خود را با قتل اونها از میان بر میداشت.
پدر استالین (ویساریون جوگاشویلی) نام داشت و کفاش بود اما به مرور زمان وقتی کفشهای جدید وارد بازار شد نتونست در بازار رقابت کنه و خانواده دچار فقر شد. مادرِ ژوزف (اِکاترین کالادزه) نام داشت و زنی بسیار مومن و معتقد به کلیسای ارتودوکس بود و در سن 16 سالگی با پدر استالین ازدواج کرده بود. سه تا بچه به دنیا آورده بودند که دو تای اونها از دنیا رفتند. مادر با هزار نذر و نیاز ژوزف رو به دنیا آورد و تمام تلاشش رو کرد که فرزند سوم سالم و زنده بمونه حتی اسمِ (ژوزف) یا (یوسف) رو برای همین بر روی فرزندشون گذاشتند. حتی با خدای خودش عهد کرده بود که چون بچه سالم به دنیا آمده در آینده فرزندش کشیش بشه.
زمانیکه (ژوزف) ده ساله بود پدرش اونها رو ترک کرد. پدر به الکل اعتیاد داشت و رفتارهای خشنی با خانواده داشت اونها رو ترک کرد و به تفلیس رفت. در این مدت مادر مشغول به کار در خانه های مردم شد تا خرج زندگی خودش و فرزندش رو در بیاره. مدتی رو هم در کنار یکی از اقوام مادری گذراندند. به کمک این آشنا (ژوزف) تحصیلات ابتدایی رو در کلیسای شهر گوری در گرجستان در سال 1888 میلادی آغاز کرد. در کلیسا بسیار به درس علاقه نشان داد و شاگرد اول کلاس شد. علارقم آنچه که در آینده براش اتفاق افتاد خودش در ابتدا تمایلی برای تغییر و پیشرفت نداشت. در همین دوران بود که به بیماری (آبله) مبتلا شد و از دل این بیماری زنده بیرون آمد. یک بار هم دستش لای چرخ های ارابه گیر کرد و نزدیک بود جونشون رو از دست بده. پس از نجات از این دو موقعیت مرگبار، دوباره به درخشش تحصیلی خودش ادامه داد اما رفتارش با همکلاسی هاش بسیار خشن و تند شده بود. معلمان به ژوزف پیشنهاد دادند برای ادامه تحصیل به تفلیس بره. در سال 1894 میلادی ژوزف تحصیلاتش رو در مدرسه دینی شهر تفلیس آغاز کرد. در این مدرسه هم خوش میدرخشید و اشعاری میسرود که به چاپ میرسیدند و به عضویت گروه کر درآمده بود. اما روزهای خوبش خیلی زود از بین رفتند. مدرسه دینی بود و ژوزف یک روز به صورت آشکار به همه گفت به خداوند اعتقادی نداره. این قضیه اوج بی احترامی به مقامات مدرسه بود. در این دوران ژوزف رو به خواندن آثار (کارل مارکس) آورد و با تفکرات کمونیستی و جهتگیری مارکس در مقابل سرمایه داری آشنا شد.
در ادامه به عضویت یک گروه زیرزمین از فعالان کارگری در گرجستان درآمد. گرجستانی که در اختیار حکومت تزار روسیه بود. ژوزف به قدری غرق در این تفکرات و فعالیتها شده بود که مدرسه دینی رو هم کنار گذاشت و فعالیتهای سوسیالیستی رو آغاز کرد.
در اواخر قرن 19 میلادی خاندان رومانوف ، روسیه رو با مشت آهنین رهبری میکرد و تلاشهای بسیار زیادی هم شده بود تا جامعه روسیه به یک جامعه مدرن تبدیل بشه. اما این رویا دست نیافتنی بود، دشمنان غربی علاقه ای به این قضیه نداشتند و اقتصاد روسیه بر پایه کشاورزی بود ، امکان گذار از سنت به مدرنیته وجود نداشت. شاید باورکردنی نباشه اما بیش از126 میلیون روس به از طریق کشاورزی و کارگری در زمینهای کشاورزی زندگی خودشون رو میگذروندند (serfdom in Russia). به اونها برده های کشاورزی هم میگفتند هر چند برده داری در روسیه از بین رفته بود اما زندگی این کارگران فرق چندانی با برده نداشت. بیشتر جمعیت خاک روسیه در فقر زندگی میکردند و هیچ شانسی برای یک زندگی بهتر و یا تحصیلات آکادمیک رو نداشتند. تعدادی زیادی از این افراد به استخدام ارتش در اومدند و شورش هایی هم شکل گرفته بود به همین دلیل دولت سیاست مشت آهنین رو در قبال مردم پیاده میکرد.
حکومت تزار به دنبال این بود که در تمامی جنبه های زندگی مردم روسیه رو کنترل کنه. اما زمانیکه استالین به دنیا آمده بود این نفوذ و قدرت در حال کاهش بود. جامعه روسیه به نقطه جوش رسیده بود صنعت چاپ پیشرفت کرده بود بیانیه های بسیار زیادی علیه حکومت تزار چاپ میشد و در حجم زیادی به دست مردم میرسید. با وجود این مشکلات همچنان قدرت در اختیار خاندان رومانوف بود و تمرکز قدرت در روسیه همان چیزی بود که خاندان سلطنتی میخواست. این قضیه هم نقطه قوتشون بود و در عین نقطه ضعف هم به شمار میرفت. کل جامعه روسیه وابسته به خاندان سلطنتی بود کوچکترین اتفاقی اگر برای خاندان سلطنتی می افتاد میتونست کل جامعه روسیه رو تحت تاثیر قرار بده. در سال 1881 میلادی (آلکساندر سوم) پادشاه روسیه شد. آلکساندر سوم پس از پدرش (آلکساندر دوم) به قدرت رسید بسیاری اعتقاد دارند (آلکساندر دوم) علاقه بسیار زیادی به اصلاحات نشان میداد. این پادشاه بر اثر یک سوء قصد ترور شد این قتل توسط سوسیالیستهای دو آتیشه انجام شد و نگذاشتند اصلاحات در روسیه به ثمر بشینه.
پسر یعنی (آلکساندر سوم) کاملا با پدرش متفاوت بود و هیچگونه تمایلی به اصلاحات نداشت هرگونه فعالیت آزادیخواهانه به شدت سرکوب میشد.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
منابع:
Stalin: New Biography of a Dictator
https://www.history.com/topics/russia...
https://www.britannica.com/biography/...

Комментарии

Информация по комментариям в разработке