شش ترانه قدیمی از آرتوش

Описание к видео شش ترانه قدیمی از آرتوش

آوایی دیگر 00:00
آهنگساز: پرویز مقصدی
ترانه: پرویز وکیلی

افسانه قو 02:19
آهنگساز: پرویز مقصدی
ترانه: پرویز وکیلی

بوسه بر لب‌های خونین 06:47
آهنگساز: پرویز مقصدی
ترانه: پرویز وکیلی

نیلوفر دریا 12:30
آهنگساز: پرویز مقصدی
ترانه: پرویز وکیلی

ستاره‌های اشک‌آلود 16:10
آهنگساز: پرویز مقصدی
ترانه: پرویز وکیلی

پرستش 20:51
آهنگساز: پرویز مقصدی
ترانه: پرویز وکیلی

متن ترانه اول:
تو آسمان آبی پاییز بودی
تو سبزه بودی، باغ عطرآمیز بودی
من شعر غم‌انگیز بودم
غمگین‌تر از پاییز بودم
من خار خشک سینه‌ی کُهسار بودم
من از برایت مایه‌ی آزار بودم

من می‌روم تا باز رویایی بسازم
تا از برای خویش دنیایی بسازم
دنیای دیگر، رویای دیگر

بعد از این دستت فشارد دست دیگر
می‌شوی ساغر به دست مست دیگر
لیک چو بوسد لب دیگر تو را
ای بهارم به یاد آور مرا

متن ترانه دوم:
ای خوش آن صبحدم که پیراهنش
نرم و لغزان برون شود ز تنش
می‌خزد همچو قو به برکه‌ی آب
برکه صد بوسه گیرد از بدنش
گردنش سیم‌گون و شورافزا
موج‌انگیز و نور پاشیده
مرمر ساق‌های پایش را
دست مهتاب تراشیده

گیسوانش به روی شانه‌‌ی آن
چون نیلوفر پراکنده
سینه‌ی پر کرشمه‌اش چون قو
ز سپیده دم آکنده
به سپیدی فسانه‌ای گویی، یاس خوش‌بویی
ای بهشت شکوفه پرورم، تو مگر اویی؟
ای عشق ای فسانه‌ی من، جادوی آرزو
بگشا دل او را با این کلید او

متن ترانه سوم:
هر بوسه‌ای پژمرده گردد
هر آتشی افسرده گردد
قلب من روزی به یاد تو
چون گلی پژمرده گردد

هر ستاره گریه خواهد کرد
ابر غمگین گریه خواهد کرد
چشم ناز تو در میان
خواب شیرین گریه خواهد کرد

می‌روی من با دل غمگین
می‌زنم بر آن لب شیرین
بوسه با لب‌های خونین
تو دگر مرا نمی‌خواهی
با دو چشم پیر و افسرده
با این چهره‌ی پژمرده
مرگ هم دیگر نمی‌خواهد
عاشقی با قلب مرده

متن ترانه چهارم:
یکی قو آمد از آغوش دریا
به سوی ساحلی سرسبز و زیبا
نشست و ناله کرد غمگین و خسته
با اشک چشم‌ها شست آب دریا

نوایش نوایی غم‌افزا
اسیر هیاهوی دریا
من آن قوی گم‌کرده جفتم
شنیدی تو دریا چه گفتم؟

ندیدی کجا رفت؟
نگفتی چرا رفت؟

تو بوی بی‌وفایی را ندیدی
به ساحل جای پایی را ندیدی
خروش از سینه‌ی دریا برخاست
که گو نیلوفر سیمین دریاست
بدین سیمین‌تنی و دلربایی
نگردد او به گرد بی‌وفایی

متن ترانه پنجم:
روزی که ما به‌ هم رسیدیم
روزی که نام هم شنیدیم
روزی برای اولین بار
یکدیگر را تازه دیدیم

آن‌روز بالای سر ما
خورشید، عشق و شور می‌ریخت
آن‌شب بالای سر ما
چشم ستاره نور می‌ریخت

آن‌ روز، روز آشنایی
امروز هم روز جدایی

خندید لبان ما به روی هم
ما مست شده در آرزوی هم
همچون شراره‌ها افتاده
نگاهِ ما به سوی هم

امشب که بالای سرِ ما
ریزد اشک ستاره‌ها
لب من و تو می‌سراید
ترانه‌ی جدایی را

آن‌ روز، روز آشنایی
امروز هم روز جدایی

متن ترانه ششم:
به خاطر آور که روزگاری تو را پرستیدم
پس از خدا من ز بی‌قراری تو را پرستیدم

به خاطر آور که اولین شب کجا تو را دیدم
کجا به پای تو گریه کردم، لب تو بوسیدم

ز خدا خواهم که پس از تو در دل این شب‌ها
که بمیرم، بی‌تو نبینم روز جدایی را

به خاطر آور که روزگاری تو را پرستیدم
پس از خدا من ز بی‌قراری تو را پرستیدم

Комментарии

Информация по комментариям в разработке