دیوان حافظ با معنی و تفسیر کامل | غزل شماره 16 | خمی که ابروی شوخ تو در کمان انداخت

Описание к видео دیوان حافظ با معنی و تفسیر کامل | غزل شماره 16 | خمی که ابروی شوخ تو در کمان انداخت

The Persian Poetry Channel is your foremost resource on simplified interpretations of the Persian Greats such as Rumi, Hafez, Sa'di, Khayyam... with clear English subtitles. Today Arash interprets Hafez Ghazal #16
-------------
سلام خدمت همراهان عزیز و همیشگی کانال
بریم سراغ تفسیر و معنی غزل شانزدهم حافظ که غزلی عاشقانه و زیباست
غزل عاشقانه ای که حافظ تمام خلاقیتش رو به کار گرفته برای سرودنش
پس بریم با هم ببینیم و لذت ببریم
لایک و کامنت و سابسکرایب فراموش نشه
-------------
Social platforms
Instagram :   / persianpoetry101  
telegram : https://telegram.me/persianpoetry101​
Facebook :   / persianpoetry101  
Twitter :   / poetry_persian  
-------------
contributions
idpay : https://idpay.ir/persianpoetry
Paypal : https://www.paypal.me/PersianPoetry
-------------
0:00​ - Intro / شروع
0:19 - Information / اطلاعات
2:44 - Ghazal reading / خواندن غزل شانزدهم دیوان حافظ
4:35​ - couplet 1 / تفسیر خمی که ابروی شوخ تو در کمان انداخت
9:12 - couplet 2 / تفسیر نبود نقش دو عالم که رنگ الفت بود
12:13 - couplet 3 / تفسیر به یک کرشمه که نرگس به خودفروشی کرد
15:05​ - couplet 4 / تفسیر شراب خورده و خوی کرده می‌روی به چمن
18:19 - couplet 5 / تفسیر به بزمگاه چمن دوش مست بگذشتم
19:31​ - couplet 6 / تفسیر بنفشه طره مفتول خود گره می‌زد
21:37​ - couplet 7 / تفسیر ز شرم آن که به روی تو نسبتش کردم
23:10​ - couplet 8 / تفسیر من از ورع می و مطرب ندیدمی زین پیش
27:19​ - couplet 9 / تفسیر کنون به آب می لعل خرقه می‌شویم
29:58​ - couplet 10 / تفسیر مگر گشایش حافظ در این خرابی بود
32:42​ - couplet 11 / تفسیر جهان به کام من اکنون شود که دور زمان
35:26 - Access to Persian Poetry's social platforms / دسترسی به شبکه های اجتماعی من
-------------
غزل شانزدهم دیوان حافظ

خمی که ابروی شوخ تو در کمان انداخت
به قصد جان من زار ناتوان انداخت

نبود نقش دو عالم که رنگ الفت بود
زمانه طرح محبت نه این زمان انداخت

به یک کرشمه که نرگس به خودفروشی کرد
فریب چشم تو صد فتنه در جهان انداخت

شراب خورده و خوی کرده می‌روی به چمن
که آب روی تو آتش در ارغوان انداخت

به بزمگاه چمن دوش مست بگذشتم
چو از دهان توام غنچه در گمان انداخت

بنفشه طره مفتول خود گره می‌زد
صبا حکایت زلف تو در میان انداخت

ز شرم آن که به روی تو نسبتش کردم
سمن به دست صبا خاک در دهان انداخت

من از ورع می و مطرب ندیدمی زین پیش
هوای مغبچگانم در این و آن انداخت

کنون به آب می لعل خرقه می‌شویم
نصیبه ازل از خود نمی‌توان انداخت

مگر گشایش حافظ در این خرابی بود
که بخشش ازلش در می مغان انداخت

جهان به کام من اکنون شود که دور زمان
مرا به بندگی خواجه جهان انداخت
-------------------
Hafez Ghazal  #16

The Beloved's Frown

In Ghazal #16 from the Divan of Hafez, the beloved is mad at him and he pretends not to know the reason and tries what every man has done in times of desperation: exaggerated compliments to see if she will forgive and forget.

Would you forgive him?

And, please remember, if you like the content, the best way to support our efforts is to subscribe to our YouTube channel and to interact with us. Be sure to leave us a comment about your thoughts on this post. And stay in touch in our YouTube community with any general comments, suggestions or criticisms. We aim to improve and that will only happen with interactions with our audience.

PS Don't forget to check out our membership program. Click on the join button to learn about the different levels and perks.

Many thanks 🙏🏻

The Persian Poetry Team

#persian_poetry
#hafez_poetry
#hafez_ghazal_16

Комментарии

Информация по комментариям в разработке